شمارهٔ ۱۵۴
لب زخم ستمم مژده ماتم دارم
گوش داغم خبر مردن مرهم دارم
نوبهارا به شمیم گل عیشم مفریب
که من این ناله زار از دل خرم دارم
تشنگی در جگرم مست زلال طربست
که درین بادیه صد چشمه زمزم دارم
کرده صد بار شهیدم ستم ناز و هنوز
نفسی توشهکش آه دمادم دارم
نشکفم تا زسموم ستمم نگدازی
در گلستان تو خاصیت شبنم دارم
عید و هر کس ز لباس طربی خوشدل و من
خرقه نیلی کنم و تعزیت غم دارم
شعله رشک فصیحی گل خودروی دلست
شکوه بیهوده ز نامحرم و محرم دارم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لب زخم ستمم مژده ماتم دارم
گوش داغم خبر مردن مرهم دارم
هوش مصنوعی: زخمهای ناشی از ستم را به زبان میآورم و خبر از غم و اندوهی که در راه است، دارم. گوشهای داغ من هم خبر از مرگ تسکینی را میدهند که بر روی دردهای من گذاشته میشود.
نوبهارا به شمیم گل عیشم مفریب
که من این ناله زار از دل خرم دارم
هوش مصنوعی: بهار را با عطر گل فریبندهاش نپندارید که من در دل شاداب خود این ناله و زاری را دارم.
تشنگی در جگرم مست زلال طربست
که درین بادیه صد چشمه زمزم دارم
هوش مصنوعی: عطش و longing من مانند جرعهای زیبا و شیرین است که در این بیابان، دلشاد و شادابم، زیرا هزاران چشمه زنده و پرآب در دلم وجود دارد.
کرده صد بار شهیدم ستم ناز و هنوز
نفسی توشهکش آه دمادم دارم
هوش مصنوعی: من بارها فدای زیباییهای تو شدهام و با وجود تمام این دردها و رنجها، هنوز هم در انتظار تو هستم و هر لحظه در حسرت تو زندگی میکنم.
نشکفم تا زسموم ستمم نگدازی
در گلستان تو خاصیت شبنم دارم
هوش مصنوعی: من نمیتوانم شکوفا شوم تا زمانی که ستمها و آسیبهای تو همچنان در گلستان وجود داشته باشد. من مانند شبنم هستم که خاصیتی تازه و زنده دارم.
عید و هر کس ز لباس طربی خوشدل و من
خرقه نیلی کنم و تعزیت غم دارم
هوش مصنوعی: در روز جشن و سرور، دیگران با خوشحالی و لباسهای زیبا در حال خوشگذرانی هستند، اما من با پوشیدن لباس ساده و دلگیری عذاداری میکنم و غم سنگینی در دل دارم.
شعله رشک فصیحی گل خودروی دلست
شکوه بیهوده ز نامحرم و محرم دارم
هوش مصنوعی: من احساس حسادت را مثل شعلهای در دل خود میبینم که به خاطر زیبایی گل عشق روییده است و به خاطر جلب توجه دیگران و به اشتباه خود را از نامحرم و محرم میآزارم.

فصیحی هروی