گنجور

شمارهٔ ۱۵۰

شب که غمهای ترا پرده‌نشین می‌کردم
از تبسم لب زخمی شکرین می‌کردم
هجر می‌سوخت دلم را و من از دیده خویش
نظری در خور آن روی گزین می‌کردم
گرد اوراق پریشان نفس می‌گشتم
انتخاب نفس بازپسین می‌کردم
سجده می‌ریخت ز سر تا قدمم در ره دوست
همه را چیده ز ره بار جبین می‌کردم
دوش تقلید جرس کردم و صد قافله سوخت
وای اگر ناله پریشان‌تر ازین می‌کردم
کشور درد فصیحی همه از من می‌بود
ناله را چون دل اگر نقش نگین می‌کردم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب که غمهای ترا پرده‌نشین می‌کردم
از تبسم لب زخمی شکرین می‌کردم
هوش مصنوعی: در شب‌هایی که غم‌های تو را در دل خود می‌نوشتم و به زندگی رنگ غم می‌دادم، به خاطر لب‌های زخمی و شیرین تو لبخندی می‌زدم که به من آرامش می‌بخشید.
هجر می‌سوخت دلم را و من از دیده خویش
نظری در خور آن روی گزین می‌کردم
هوش مصنوعی: دل من از غم جدایی می‌سوخت و من با چشمان خود نگاهی به آن چهره زیبا می‌انداختم.
گرد اوراق پریشان نفس می‌گشتم
انتخاب نفس بازپسین می‌کردم
هوش مصنوعی: در میان دفترهای آشفته و بی‌نظم، به جست‌وجو و بررسی می‌پرداختم و در نهایت، انتخاب‌هایی می‌کردم که برایم ارزشمند بودند.
سجده می‌ریخت ز سر تا قدمم در ره دوست
همه را چیده ز ره بار جبین می‌کردم
هوش مصنوعی: در مسیر محبت و دوستی، از سر تا پا به سجده افتادم و به خاطر آن همه سرگذشت و سختی‌هایی که کشیدم، تمام زحمات و تلاش‌هایم را به خاطر دوستی و عشق به او فدای کردم.
دوش تقلید جرس کردم و صد قافله سوخت
وای اگر ناله پریشان‌تر ازین می‌کردم
هوش مصنوعی: شبی با صدای زنگ، خبر رسیدن قافله‌ها را اعلام کردم و در همین حین، قافله‌ای به آتش درآمد. کاش ناله‌ام از این هم پریشان‌تر بود!
کشور درد فصیحی همه از من می‌بود
ناله را چون دل اگر نقش نگین می‌کردم
هوش مصنوعی: اگر دل من نقش نگین می‌داشت، همه دردهای این کشور را با ناله‌ای واضح و رساتر از من می‌شنیدید.