شمارهٔ ۱۴۶
یک گام گر از محمل غم بازپس افتم
پیش آیم و چون ناله به پای جرس افتم
داغم جگر سوخنگانست مرادم
نه شعله و دودم که به دنبال خس افتم
بر ناصیه دانه فریبم ننوشتند
در دام به امید وصال قفس افتم
مردم ادبم کاش گذارد که درین بزم
بیهوش تر از شهد به پای مگس افتم
هجرش چو منی را نرسد لیک فصیحی
گامی دوسه از خویش گهی پیش و پس افتم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یک گام گر از محمل غم بازپس افتم
پیش آیم و چون ناله به پای جرس افتم
هوش مصنوعی: اگر یک قدم از بار غم بردارم و به عقب بروم، جلو میآیم و مانند نالهای که از انتهای زنگ جرس برمیخیزد میافتم.
داغم جگر سوخنگانست مرادم
نه شعله و دودم که به دنبال خس افتم
هوش مصنوعی: درد و رنج من همانند سوختن دل افراد است؛ هدف من فقط شعله و دود نیست، بلکه به دنبال آثار و نشانههای کوچکِ خس و خاشاک میگردم.
بر ناصیه دانه فریبم ننوشتند
در دام به امید وصال قفس افتم
هوش مصنوعی: بر پیشانی دانه فریب، چیزی ثبت نشده است؛ من در دام افتادم، به امید دیدار، ولی به قفس گرفتار شدم.
مردم ادبم کاش گذارد که درین بزم
بیهوش تر از شهد به پای مگس افتم
هوش مصنوعی: من願 دارم که مردم ادب مرا بپذیرند، تا در این محفل چنان غرق در لذت شوم که مانند مگسی بیهوش بر روی شهد بیفتم.
هجرش چو منی را نرسد لیک فصیحی
گامی دوسه از خویش گهی پیش و پس افتم
هوش مصنوعی: فراق او به من نمیرسد، اما سخن گفتن خوب بلدم. گهگاهی یک یا دو قدم از خودم جلو میروم یا به عقب برمیگردم.

فصیحی هروی