شمارهٔ ۱۳۹
از خون کشتگان شکفد لالهزار عشق
باشد خزان عمر شهیدان بهار عشق
آه این چه آتشست که از ذوق سوختن
روید چو خار خشک گل از مرغزار عشق
از عشق جان لبالب و شوق گرسنه چشم
مستست همچنان ز می انتظار عشق
قحط غمست در دل ما ز آنکه میرسد
هر دم هزار قافله غم از دیار عشق
سرسبز باد تا به ابد بوستان حسن
زین خون که جوش میزند از جویبار عشق
نامم نخست بود فصیحی ولی کنون
بختم لقب نهاد سیهروزگار عشق
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از خون کشتگان شکفد لالهزار عشق
باشد خزان عمر شهیدان بهار عشق
هوش مصنوعی: رنگینکمانی از عشق در دشتهای پرگل از خون شهیدان به وجود میآید؛ اگرچه عمر آنها به پایان رسیده، اما یاد و اثرشان بهار عشق را زنده نگه میدارد.
آه این چه آتشست که از ذوق سوختن
روید چو خار خشک گل از مرغزار عشق
هوش مصنوعی: این چه حسی است که مانند آتش در دل پیدا شده و آدمی را میسوزاند، مثل خارهای خشک که در دشت عشق به گل تبدیل میشوند.
از عشق جان لبالب و شوق گرسنه چشم
مستست همچنان ز می انتظار عشق
هوش مصنوعی: از عشق، جانم پر از شور و شادی است و چشمانم مانند گرسنهای است که به انتظار نوشیدن مینشیند.
قحط غمست در دل ما ز آنکه میرسد
هر دم هزار قافله غم از دیار عشق
هوش مصنوعی: دل ما پر از غم است، چرا که هر لحظه هزاران گروه غم از سرزمین عشق به ما میرسد.
سرسبز باد تا به ابد بوستان حسن
زین خون که جوش میزند از جویبار عشق
هوش مصنوعی: تا ابد سبز و شاداب بماند باغ زیبایی، که این زیبایی از عشق زنده و پرجوش و خروش است.
نامم نخست بود فصیحی ولی کنون
بختم لقب نهاد سیهروزگار عشق
هوش مصنوعی: در ابتدا من فردی فصیح و گویا بودم، اما اکنون سرنوشت من به خاطر عشق، مرا به فردی سیهروز و بدشگون تبدیل کرده است.

فصیحی هروی