شمارهٔ ۱۳۷
ز پا افکند ما را آرزوی سرو بالایش
اجل گر دست ما گیرد سر افشانیم در پایش
مرا دوزخ سزاوارست اما دیده راحت
که من با عشق او خو دارم و او با تماشایش
به نوعی بگذرد آن تند خو گرم عتاب از من
که سوزد پردههای چشم از باد کف پایش
که باز از بانگ «ارنی» کرد در تاب آتش ما را
که امشب سوخت مغز هوش را برق تمنایش
فصیحی وعده قتلم به فردا داد و میترسم
که فردای قیامت هم بود امروز [و] فردایش
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز پا افکند ما را آرزوی سرو بالایش
اجل گر دست ما گیرد سر افشانیم در پایش
هوش مصنوعی: آرزو و خواستههای ما برای رسیدن به آن سرو زیبای بلند باعث شد که از پا بیفتیم. اگر به ما فرصتی دهند، با شادی و افتخار در پای او فرود خواهیم آمد.
مرا دوزخ سزاوارست اما دیده راحت
که من با عشق او خو دارم و او با تماشایش
هوش مصنوعی: من سزاوار دوزخ هستم، اما برایم آرامش دیدن او مهم است، چون من به عشق او عادت کردهام و او هم با نگاه کردن به من خوشحال است.
به نوعی بگذرد آن تند خو گرم عتاب از من
که سوزد پردههای چشم از باد کف پایش
هوش مصنوعی: به نوعی باید تحمل کنم رفتار تند و خشمگین او را که باعث میشود چشمانم از شدت احساسات بسوزد و در برابر آن برود.
که باز از بانگ «ارنی» کرد در تاب آتش ما را
که امشب سوخت مغز هوش را برق تمنایش
هوش مصنوعی: با صدای «ارنی» دوباره ما را به یاد آتش خود آورد، امشب ذهن و هوش ما را با نور آرزویش سوزاند.
فصیحی وعده قتلم به فردا داد و میترسم
که فردای قیامت هم بود امروز [و] فردایش
هوش مصنوعی: فصیحی به من وعده داد که فردا مرا خواهد کشت و من نگرانم که آن فردا، روز قیامت باشد و امروز هم به نوعی همان فردا باشد.

فصیحی هروی