گنجور

شمارهٔ ۱۳۶

متاع اشک گر آتش بود برو بفروش
وگرنه از مژه بستان برو به جو بفروش
چو کاروان هوس دررسد ز راه حرم
بگیر ذلت و صد چشمه آبرو بفروش
برهنه شو چو گل داغ و از خزان مندیش
به هر بها که ستانند رنگ و بو بفروش
شود گر از کرم عشق مو به مویت دل
به نیم غمزه آن چشم فتنه‌جو بفروش
متاع زهد کسادست سوی میکده بر
به خنده قدح و گریه سبو بفروش
مرو به رسته مصر ار روی زلیخاوار
چو بنده‌ای بخری خویش را بدو بفروش
زبان شعله فصیحی بخر درین بازار
به نرخ ناله جانسوز گفتگوی بفروش

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

متاع اشک گر آتش بود برو بفروش
وگرنه از مژه بستان برو به جو بفروش
هوش مصنوعی: اگر اشک تو ارزش و حرارتی مانند آتش دارد، آن را بفروش وگرنه بهتر است از چشمانت اشک بریزی و به دریا بفرستی.
چو کاروان هوس دررسد ز راه حرم
بگیر ذلت و صد چشمه آبرو بفروش
هوش مصنوعی: زمانی که کاروان آرزوها به سمت حرم می‌رسد، با افتخار و عزت آنجا را ترک کن و حاضر شو تا به خاطر سود و منفعت، آبرو و اعتبار خود را به فروش برسانی.
برهنه شو چو گل داغ و از خزان مندیش
به هر بها که ستانند رنگ و بو بفروش
هوش مصنوعی: به خودت اجازه بده که بی‌پرده و آزاد باش، مانند گلی که در گرماست، و به یاد نداشته باش که چه بر تو گذشته است. به هر قیمتی که شده، زیبایی و عطر خود را ارائه کن و از آنچه داری بهره‌برداری کن.
شود گر از کرم عشق مو به مویت دل
به نیم غمزه آن چشم فتنه‌جو بفروش
هوش مصنوعی: اگر از روی محبت و لطف عشق، مویی از تو به من برسد، دل من با نگاهی شیطنت‌آمیز و فریبنده از آن چشم، نیمی از غم‌هایم را خواهد خرید.
متاع زهد کسادست سوی میکده بر
به خنده قدح و گریه سبو بفروش
هوش مصنوعی: دارایی زهد و پرهیزکاری ناچیز است، پس به سمت میکده برو و با خنده قدح شراب را بفروش و در کنار آن، سبو را با اشک و اندوه کنار بگذار.
مرو به رسته مصر ار روی زلیخاوار
چو بنده‌ای بخری خویش را بدو بفروش
هوش مصنوعی: به مصر نرو، حتی اگر زیبایی مثل زلیخا داشته باشی، چون در آنجا مثل بنده‌ای خواهی بود که خود را به دیگری می‌فروشد.
زبان شعله فصیحی بخر درین بازار
به نرخ ناله جانسوز گفتگوی بفروش
هوش مصنوعی: زبان خاموشی را رها کن و به بازار حرف‌های آتشین و شیوا برو؛ در اینجا می‌توانی با بیان درد دل‌ها و ناله‌های جانسوز خود، صحبت‌ها و گفتگوهای ارزشمندی را به نمایش بگذاری.