گنجور

شمارهٔ ۱۳۱

هرگز مباش آتش سوزان سپند باش
خود را بسوز و دفع هزاران گزند باش
چون شعله سرمکش که برآرند از تو دود
شو خاک راه و در دو جهان سربلند باش
آزاده زی و صید غزالان درد را
چون طره نگار سراسر کمند باش
گر عافیت بسوخت ترا شکر غم بگوی
ممنون بخت و طالع ناارجمند باش
زین دوستان دشمن و زین دشمنان دوست
گاهی سرشک حسرت و گه زهر خند باش
زهر هلاهلی تو فصیحی ولی ز دور
در کام دشمنان هوس دوست قند باش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرگز مباش آتش سوزان سپند باش
خود را بسوز و دفع هزاران گزند باش
هوش مصنوعی: هرگز به دیگران آسیب نزن و مانند آتش خطرناک نباش. بلکه خودت را فدای دیگران کن و در برابر مشکلات و دردها ایستادگی کن تا بتوانی از بلاها جلوگیری کنی.
چون شعله سرمکش که برآرند از تو دود
شو خاک راه و در دو جهان سربلند باش
هوش مصنوعی: وقتی که شعله‌ای را از تو بگیرند و دود آن بلند شود، باید مانند خاکی که بر راه است، humble و فروتن باشی و در هر دو جهان، با افتخار و سرفرازی زندگی کنی.
آزاده زی و صید غزالان درد را
چون طره نگار سراسر کمند باش
هوش مصنوعی: آزاد زندگی کن و در جستجوی زیبایی‌ها و احساسات دل‌انگیز مانند غزال‌هایی که در بیابان می‌دوند، باش. مانند موهای درخشان و زیبا که تمام وجودت را به دام عشق درآورده است، تلاش کن تا در زندگی از آنچه که تو را آزار می‌دهد، دور بمانی.
گر عافیت بسوخت ترا شکر غم بگوی
ممنون بخت و طالع ناارجمند باش
هوش مصنوعی: اگر خوشی‌ها و آرامش‌ها بر تو سختی آورد، باز هم از غم و درد سپاسگزار باش و به سرنوشت خود ناامید نباش.
زین دوستان دشمن و زین دشمنان دوست
گاهی سرشک حسرت و گه زهر خند باش
هوش مصنوعی: گاهی از دوستانی که به نظر می‌رسند، دشمنی می‌کنیم و از دشمنانی که به نظر می‌آیند، دوستی خواهیم دید. به همین دلیل، گاه احساس حسرت می‌کنیم و گاهی هم با تلخی و بازی با سرنوشت مواجه هستیم.
زهر هلاهلی تو فصیحی ولی ز دور
در کام دشمنان هوس دوست قند باش
هوش مصنوعی: تو با کلامت فصیح و شفاف هستی، اما از دور به نظر می‌رسد که دشمنان آرزوی تو را دارند. مانند قند شیرین باش که در کام آن‌ها می‌نشیند.