گنجور

شمارهٔ ۱۳۰

چون عشق آشنای تو شد از خرد گریز
شکرانه کرامت نیکان ز بد گریز
ای غنچه مذهب دلم ار داری از بهار
تن چون نسیم پای کن و تا ابد گریز
وا افت موج‌وار چو طوفان غم شود
هر گاه ابر عافیتی برق زد گریز
گر جذب وصل دیرتر آید به پرسشت
باری به سعی هجر ز بند حسد گریز
بر نیش خار غم چو نسیم صبا بغلط
چون نکهت گلی به مشامت رسد گریز
مگریز با چراغ تو باد ار کند مصاف
رو وام کن ز برق شتاب و ز خود گریز
گر بالغی ز عمر فصیحی مخور فریب
هم از کنار مهد به سوی لحد گریز

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون عشق آشنای تو شد از خرد گریز
شکرانه کرامت نیکان ز بد گریز
هوش مصنوعی: وقتی عشق به تو نزدیک شد، از عقل فرار کن و به خاطر لطف و بزرگی افراد نیکو، از کارهای زشت دوری کن.
ای غنچه مذهب دلم ار داری از بهار
تن چون نسیم پای کن و تا ابد گریز
هوش مصنوعی: ای جانِ باطنی من، اگر می‌خواهی در زندگی‌ام جایی داشته باشی، مانند نسیم بهاری به من نزدیک شو و همواره از دلبستگی‌ها دوری کن.
وا افت موج‌وار چو طوفان غم شود
هر گاه ابر عافیتی برق زد گریز
هوش مصنوعی: وقتی که غم به سراغت می‌آید و مانند یک طوفان احساسات تو را دربر می‌گیرد، به یاد داشته باش که مثل ابرهایی که در آسمان هستند، این وضعیت نیز گذراست و در نهایت برطرف خواهد شد.
گر جذب وصل دیرتر آید به پرسشت
باری به سعی هجر ز بند حسد گریز
هوش مصنوعی: اگر وصل و پیوند به تأخیر بیفتد، برای پاسخ به سوالت، باید تلاش کنی تا از حسد و کینه دور شوی.
بر نیش خار غم چو نسیم صبا بغلط
چون نکهت گلی به مشامت رسد گریز
هوش مصنوعی: وقتی غم به دل انسان می‌نشیند، مانند نسیم صبحگاهی است که بر روی خارها می‌وزد و عطر گل‌هایی که به مشام می‌رسد، انسان را برای رهایی از این غم ترغیب می‌کند.
مگریز با چراغ تو باد ار کند مصاف
رو وام کن ز برق شتاب و ز خود گریز
هوش مصنوعی: اگر با چراغ خود به خطر نزدیک شوی، از آن دور شو و از آن برق و شتاب بگریز.
گر بالغی ز عمر فصیحی مخور فریب
هم از کنار مهد به سوی لحد گریز
هوش مصنوعی: اگر به سن و سالی رسیده‌ای، فریب حرف‌های زیبا و فصیح را نخور. از کنار مهد (بچگی) به سمت لحد (نشان از مرگ) فرار کن.