گنجور

شمارهٔ ۱۲۳

دیده امشب همه شب خواب پریشان می‌دید
از جگر تا مژه صد کشور ویران می‌دید
کشتی خود به فسون بر خس مژگان می‌بست
لنگر حوصله را موجه طوفان می‌دید
خویش را گلبن اندوه تصور می‌کرد
بس که گلدسته خون بر سر مژگان می‌دید
بر سرا‌پای تنم برق مصیبت می‌ریخت
ابر بود و همه را تشنه باران می‌دید
ناله می‌ریخت چو بال مژه بر هم می‌زد
خویش را بلبل گم کرده گلستان می‌دید
بر خود و کار خود از دور نظر می‌افکند
زورقی دستخوش موجه طوفان می‌دید
این چه افسانه‌فروشی‌ست فصیحی سخنت
وای اگر مشتریی بر در دکان می‌دید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دیده امشب همه شب خواب پریشان می‌دید
از جگر تا مژه صد کشور ویران می‌دید
هوش مصنوعی: امشب در خواب، تصویرهای آشفته‌ای را می‌دیدم که از دل تا مژه‌هایم، ویرانی‌های زیادی از کشورهای مختلف را نشان می‌داد.
کشتی خود به فسون بر خس مژگان می‌بست
لنگر حوصله را موجه طوفان می‌دید
هوش مصنوعی: کشتی‌اش را با جادوی مژگانش به دریا می‌سپرد و برای آرامش در دریا انتظار طوفان را می‌کشید.
خویش را گلبن اندوه تصور می‌کرد
بس که گلدسته خون بر سر مژگان می‌دید
هوش مصنوعی: شخص خود را به مانند باغی پر از اندوه می‌دید، از بس که بر روی چشمانش گلدسته‌هایی از اشک و غم را مشاهده می‌کرد.
بر سرا‌پای تنم برق مصیبت می‌ریخت
ابر بود و همه را تشنه باران می‌دید
هوش مصنوعی: بر تن من احساس درد و مصیبت غلبه کرده بود، مانند اینکه در آسمان ابری وجود دارد و همه در انتظار باران هستند.
ناله می‌ریخت چو بال مژه بر هم می‌زد
خویش را بلبل گم کرده گلستان می‌دید
هوش مصنوعی: بلبل که در جستجوی گلستان بود، وقتی بر بال مژه‌اش ناله کرد، حس کرد که خود را گم کرده و در اندوه به سر می‌برد.
بر خود و کار خود از دور نظر می‌افکند
زورقی دستخوش موجه طوفان می‌دید
هوش مصنوعی: کشتی‌ای که در امواج طوفانی قرار داشت، بر خود و کارش با نگاهی از دور توجه می‌کرد.
این چه افسانه‌فروشی‌ست فصیحی سخنت
وای اگر مشتریی بر در دکان می‌دید
هوش مصنوعی: این چه کلامSh شاعرانه‌ای است که تو به زبان می‌آوری، آه اگر کسی در درگاه تو باشد که بخواهد این سخنان را خریدار باشد.