شمارهٔ ۱۲۱
دل از ولایت غم بار بسته میآید
چو موج بر سر طوفان نشسته میآید
کسی که لب به سراغی نسوخت کیداند
که کار بال ز پای شکسته میآید
بیا به طور و همه گوش شو که شاهد حسن
ز ناله «ارنی» پرده بسته میآید
شهید رسم دیاری شوم که بعد از مرگ
طبیب بر سر بالین خسته میآید
چه زخمه بود ندانم که چنگ پاس مرا
هنوز ناله ز تار گسسته میآید
ز نخل طور چه حاصل که در مشام مرا
شمیم عافیت از نخل بسته میآید
فریب سعی فصیحی مخور که کعبه وصل
به دلنوازی پای شکسته میآید
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل از ولایت غم بار بسته میآید
چو موج بر سر طوفان نشسته میآید
هوش مصنوعی: دل که تحت تأثیر غم و حزن قرار دارد، مانند موجی است که در میان طوفان سر میزند و به آرامی از روی مشکلات و دردها عبور میکند.
کسی که لب به سراغی نسوخت کیداند
که کار بال ز پای شکسته میآید
هوش مصنوعی: کسی که هرگز به کسی توجه نکرده و احساس دلسوزی نکرده، چطور میتواند بفهمد که قلب یک کسی که آسیب دیده، چه حالتی دارد؟
بیا به طور و همه گوش شو که شاهد حسن
ز ناله «ارنی» پرده بسته میآید
هوش مصنوعی: بیایید با تمام وجود شنوا باشیم، زیرا معشوق زیبا با نالههای «ارنی» پرده را کنار میزند و خود را نمایان میکند.
شهید رسم دیاری شوم که بعد از مرگ
طبیب بر سر بالین خسته میآید
هوش مصنوعی: اگر من به شهادت برسم، دوست دارم به دیاری بروم که بعد از مرگم، طبیب به سر بالینم بیاید و بر زخمهایم مرهم نهد.
چه زخمه بود ندانم که چنگ پاس مرا
هنوز ناله ز تار گسسته میآید
هوش مصنوعی: نمیدانم چه نوازش یا ضربهای بر من وارد شده است که هنوز صدای نالهای از تارهای گسسته ایجاد میشود.
ز نخل طور چه حاصل که در مشام مرا
شمیم عافیت از نخل بسته میآید
هوش مصنوعی: از درختان طور چه فایدهای دارد وقتی که بوی خوش آرامش و آسایش از درختی که در مکان دیگری است به مشامم میرسد؟
فریب سعی فصیحی مخور که کعبه وصل
به دلنوازی پای شکسته میآید
هوش مصنوعی: فریب زیبایی کلمات را نخور؛ زیرا گاه عشق واقعی از جایی میآید که کمتر به آن توجه میشود و شاید حتی در وجود خودمان نشسته باشد.

فصیحی هروی