گنجور

شمارهٔ ۱۱۸

رمزی‌ست خط دوست که چون بخت سر‌آید
آب سیه از چشمه خورشید برآید
آهسته‌تر ای دیده گستاخ که آنجا
پروانه نهان از نظر بال و پر آید
چون ماهی ساحل طپد از آرزوی دل
زخمی که شهیدان ترا بر سپر آید
در مذهب ما بر لب تسلیم حرام‌ست
هر ناله که نشکفته ز باغ جگر آید
خاموش فصیحی که به یک ناله نیرزد
حسنی که در آغوش خیال و نظر آید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رمزی‌ست خط دوست که چون بخت سر‌آید
آب سیه از چشمه خورشید برآید
هوش مصنوعی: دوست خطش رمزی است که وقتی زمان خوشی برسد، همچون آب تیره‌ای که از چشمه‌ای روشن و پرنور می‌جوشد، نمایان می‌شود.
آهسته‌تر ای دیده گستاخ که آنجا
پروانه نهان از نظر بال و پر آید
هوش مصنوعی: به آرامی نگاه کن، ای چشم بی‌پروا، زیرا در آنجا پروانه‌ای پنهان است که به زودی با بال و پرش نمایان خواهد شد.
چون ماهی ساحل طپد از آرزوی دل
زخمی که شهیدان ترا بر سپر آید
هوش مصنوعی: وقتی که مانند ماهی به ساحل پرتاب می‌شوید، آرزوی دل زخمی‌تان به شما آسیب می‌زند و نشان می‌دهد که چقدر در آتش اشتیاق خود می‌سوزید.
در مذهب ما بر لب تسلیم حرام‌ست
هر ناله که نشکفته ز باغ جگر آید
هوش مصنوعی: در مذهب ما، هرگونه صدای ناله و شکایت که از دل و احساسات درون برنخیزد، ممنوع است. تنها ناله‌هایی مورد قبول هستند که از عمق دل و احساسات واقعی انسان ناشی شوند.
خاموش فصیحی که به یک ناله نیرزد
حسنی که در آغوش خیال و نظر آید
هوش مصنوعی: فصیح خاموشی را تصور کن که ارزش یک ناله را هم ندارد، و زیبایی که فقط در خیال و نگاه به وجود می‌آید.