گنجور

شمارهٔ ۱۰۹

شب همه شب با صبوری ناله‌ام در جنگ بود
هر نگه را دامن لخت دلی در چنگ بود
برگ برگ گلشنم در خون حسرت می‌طپید
بانگ بلبل با نوای گل به یک آهنگ بود
گلشن از ظلم صبا بشکفت ای بلبل بنال
یاد آن روزی که هر سو غنچه‌ای دلتنگ بود
آسمان سنجید با یوسف دل‌آشوب مرا
در ترازو زین طرف خورشیدوازان سو سنگ بود
سیر دیر و کعبه می‌فرمود دوشم زلف دوست
کفر و دین دیدم شهید دانش و فرهنگ بود
یک جهان امید با من شد درین میدان شهید
ورنه چون نخل مزارم را خزان صدرنگ بود
می‌درد هر دم گریبانی فصیحی این زمان
سالها دستی که در دامان نام و ننگ بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب همه شب با صبوری ناله‌ام در جنگ بود
هر نگه را دامن لخت دلی در چنگ بود
هوش مصنوعی: هر شب با صبر و استقامت، ناله می‌زنم و در دل با دنیا جنگ می‌کنم. هر نگاه من مثل دمنی برهنه است که دلتنگی‌ام را در چنگ خود دارد.
برگ برگ گلشنم در خون حسرت می‌طپید
بانگ بلبل با نوای گل به یک آهنگ بود
هوش مصنوعی: درختان و گل‌های باغ من به خاطر حسرت و اندوه در حال ناله و زاری بودند، و صدای بلبل همراه با آواز گل‌ها هماهنگ و دلنشین بود.
گلشن از ظلم صبا بشکفت ای بلبل بنال
یاد آن روزی که هر سو غنچه‌ای دلتنگ بود
هوش مصنوعی: باغ به خاطر ظلم نسیم به شکوفه نشست، ای بلبل، زاری کن به یاد آن روزی که هر سو غنچه‌ای غمگین و دل‌درده بود.
آسمان سنجید با یوسف دل‌آشوب مرا
در ترازو زین طرف خورشیدوازان سو سنگ بود
هوش مصنوعی: آسمان برای سنجش حال دل آشوب من حواسش را به يک طرف متمرکز کرده و از طرف دیگر، سنگینی مشکلات و غم‌ها را اندازه‌گیری می‌کند. در این توازن، یک طرف معصومیتی مثل یوسف و طرف دیگر، سختی‌ها و چالش‌ها قرار دارد.
سیر دیر و کعبه می‌فرمود دوشم زلف دوست
کفر و دین دیدم شهید دانش و فرهنگ بود
هوش مصنوعی: در خواب شب گذشته، در حال گردش در مکان‌های مقدس، زلف دوست را دیدم که در آن، کفر و دین را به چشم می‌دیدم. همچنین آموختم که دانش و فرهنگ در این مسیر شاهدی هستند.
یک جهان امید با من شد درین میدان شهید
ورنه چون نخل مزارم را خزان صدرنگ بود
هوش مصنوعی: در این میدان، تمام امیدهایم با من به یکجا آمدند و مانند درختی که در فصل خزان قرار دارد، دچار مرگ و نابودی شده‌ام. اگرچه الان در این حالت هستم، اما اگر شرایط بهتر بود، مانند نخل سرسبز و شکوفا می‌شدم.
می‌درد هر دم گریبانی فصیحی این زمان
سالها دستی که در دامان نام و ننگ بود
هوش مصنوعی: هر لحظه در این زمان، فصیحی را می‌زند که سال‌ها دستی که به شهرت و رسوایی وابسته بود.