شمارهٔ ۵ - نیز او راست
چه کنم دل؟ که همه درد و غم من ز دلست
دل که خواهد ببرد، گو «ببر» از من بحِلست
سال تا سال گرفتار دل مستحلم
وای آن کس که گرفتار دل مستحِلست
گاه در چاه زنخدان، نگارِ ختنست
گاه در حلقهٔ زلفین، نگار چگِلست
نیست آگاه که چاه زنخ و حلقهٔ زلف
دلبر و دلشکن و دلشکر و دلگسِلست
دل همی گوید «جور تو ز چشم تو رواست»
که ز چشم تو و زاشکش، همهْ این شهر گِلست
شمارهٔ ۴ - همو راست: سیاهچشما! مهر تو غمگسار منستشمارهٔ ۶ - همو راست: طرب کنم که مرا جای شادی و طربست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه کنم دل؟ که همه درد و غم من ز دلست
دل که خواهد ببرد، گو «ببر» از من بحِلست
هوش مصنوعی: دل من پر از درد و غم است و نمیدانم چه کار کنم. اگر دل میخواهد از من جدا شود، خیلی خوب، برو؛ برای من مشکلی نیست.
سال تا سال گرفتار دل مستحلم
وای آن کس که گرفتار دل مستحِلست
هوش مصنوعی: سالهاست که در بند عشق و احساسات پر شورم، وای به حال کسی که همچون من در چنگ دل پر آشوب گرفتار است.
گاه در چاه زنخدان، نگارِ ختنست
گاه در حلقهٔ زلفین، نگار چگِلست
هوش مصنوعی: گاهی زیبایی معشوق در گودی چانهاش پیدا است و گاهی در حلقههای مویش جلوهگری میکند.
نیست آگاه که چاه زنخ و حلقهٔ زلف
دلبر و دلشکن و دلشکر و دلگسِلست
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند که چاه زنخ (چاه زیبایی و جذابیت) و حلقه زلف (موی دلبر) چگونه میتواند دل را آسیب زده و شکسته کرده و آن را پاره کند.
دل همی گوید «جور تو ز چشم تو رواست»
که ز چشم تو و زاشکش، همهْ این شهر گِلست
هوش مصنوعی: دل میگوید که تحمل سختیهایی که تو به من میکنی، به خاطر محبت و زیبایی چشمان تو آسان است. زیرا از چشمان تو و اشکهای تو، این شهر پر از گل و زیبایی شده است.