شمارهٔ ۴ - همو راست
سیاه چشما! مهر تو غمگسار منست
به روزگار خزان روی تو بهار منست
دلم شکار سیه چشمکان تست و رواست
از آنکه دولب شیرین تو شکار منست
به مهر تو دل من وام دار صحبت تست
لب تو باز به سه بوسه وامدار منست
جفا نمودن بی جرم کار تست مدام
وفا نمودن و اندیشه تو کارمنست
اگر تو ماهی، گردون تو سرای منست
اگر تو سروی بستان تو کنار منست
شمارهٔ ۳ - نیز او راست: به حق آن که مرا هیچ کس به جای تو نیستشمارهٔ ۵ - نیز او راست: چه کنم دل که همه درد و غم من زدلست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سیاه چشما! مهر تو غمگسار منست
به روزگار خزان روی تو بهار منست
هوش مصنوعی: ای چشمهای سیاه! محبت تو تسکیندهندهی درد من است. در روزهای خزان، چهرهی تو برای من مانند بهار است.
دلم شکار سیه چشمکان تست و رواست
از آنکه دولب شیرین تو شکار منست
هوش مصنوعی: دل من به سمت چشمان سیاه تو جذب است و این احساس کاملاً طبیعی است، زیرا لبهای شیرین تو برای من مانند شکار میباشد.
به مهر تو دل من وام دار صحبت تست
لب تو باز به سه بوسه وامدار منست
هوش مصنوعی: دل من به محبت تو وابسته است و گفت و گو با تو برایم ارزشمند است. لبهای تو نیز به سه بوسه، به من وابستهاند.
جفا نمودن بی جرم کار تست مدام
وفا نمودن و اندیشه تو کارمنست
هوش مصنوعی: تو بدون هیچ دلیلی به من ظلم میکنی، اما من همیشه به تو وفادارم و فکر کردن به تو برای من شده است.
اگر تو ماهی، گردون تو سرای منست
اگر تو سروی بستان تو کنار منست
هوش مصنوعی: اگر تو ماه هستی، آسمان جایگاه من است و اگر تو درخت سرو باشی، باغ تو در کنار من قرار دارد.