گنجور

شمارهٔ ۳۰ - و ازوست

ای ترک حق نعمت عاشق شناختی
رفتی و ساختی ز جفا هر چه ساختی
کردار من به پای سپردی و کوفتی
گرد هوای خویش گرفتی و تاختی
با تو به دل چنان که توان ساخت ساختم
بر من ز حیله هر چه توان باخت باختی
نتوانی ای نگارین گفتن مراکه تو
از بندگان خویش مرا کم نواختی
گویا حدیث ما و توگفت، ای بت،آنکه گفت
«ای حق شناس رو که نکو حق شناختی »

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ترک حق نعمت عاشق شناختی
رفتی و ساختی ز جفا هر چه ساختی
هوش مصنوعی: ای ترک! از نعمت عشق آگاه شدی، اما با رنج و عذاب، هر چه ساختی، غیر از آسیب و سختی نبود.
کردار من به پای سپردی و کوفتی
گرد هوای خویش گرفتی و تاختی
هوش مصنوعی: عمل و رفتار من را زیر سؤال بردی و به من آسیب زدی، در حالی که خودت را به هوای خودت سپردی و به سرعت حرکت کردی.
با تو به دل چنان که توان ساخت ساختم
بر من ز حیله هر چه توان باخت باختی
هوش مصنوعی: من با تو به قلبم آنچه را که می‌توانستم، ساختم و تمام تلاش خود را برای بی‌وفایی تو کردم، اما در نهایت شکست خوردم.
نتوانی ای نگارین گفتن مراکه تو
از بندگان خویش مرا کم نواختی
هوش مصنوعی: تو نمی‌توانی به من بگویی که نمی‌توانم سخن بگویم، زیرا تو به من کم‌لطفی کرده‌ای و مرا نسبت به بندگانت کمتر مورد توجه قرار داده‌ای.
گویا حدیث ما و توگفت، ای بت،آنکه گفت
«ای حق شناس رو که نکو حق شناختی »
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که داستان ما و تو بیان شده است، ای محبوب، کسی که گفت: «ای کسی که حقیقت را می‌شناسی، به جلو بیا، چرا که تو به خوبی حقیقت را شناخته‌ای».