گنجور

شمارهٔ ۱۹ - او راست

عشق آتشیست کآب نیابد بر او ظفر
ای دل چرا نکردی زآتش همی حذر
آری حذر نکردی تا سوخته شدی
تو سوختی و با تو بسوزد همی جگر
همسایه بدی و ز همسایگان بد
همسایگان رسند به رنج و به درد سر
اینک جگر به جرم تو آویخته شده ست
ورنه ازین بلا دل او نیستی خبر
من چند گونه حیلت وتدبیر ساختم
کان آتش فروخته کمتر شودمگر
بادخنک برآتش سوزان گماشتم
پنداشتم که حیلت من گشت کارگر
بخشش هزار بار فزون گشت از آنچه بود
بخشش همه دگر شدو تدبیر من دگر
ور بلبل از درخت بپریدگو بپر
ظاهر فرو نکرد ز طنبور خویش پر (؟)

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق آتشیست کآب نیابد بر او ظفر
ای دل چرا نکردی زآتش همی حذر
هوش مصنوعی: عشق همچون آتشی است که آب نمی‌تواند بر آن غلبه کند. ای دل، چرا از این آتش دوری نکردی؟
آری حذر نکردی تا سوخته شدی
تو سوختی و با تو بسوزد همی جگر
هوش مصنوعی: بله، تو مراقب نبودی و به همین خاطر سوختی. حالا هم که سوخته‌ای، دل من نیز با تو می‌سوزد.
همسایه بدی و ز همسایگان بد
همسایگان رسند به رنج و به درد سر
هوش مصنوعی: همسایه‌های بد باعث می‌شوند که دیگران نیز با مشکلات و سختی‌ها مواجه شوند.
اینک جگر به جرم تو آویخته شده ست
ورنه ازین بلا دل او نیستی خبر
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که قلب کسی به خاطر تو داغدار و پر از درد شده است، وگرنه او از این مشکلات و رنج‌ها بی‌خبر است.
من چند گونه حیلت وتدبیر ساختم
کان آتش فروخته کمتر شودمگر
هوش مصنوعی: من به روش‌های مختلف تلاش کردم که آتش درونم را خاموش کنم، ولی انگار که این تلاش‌ها کارساز نیست.
بادخنک برآتش سوزان گماشتم
پنداشتم که حیلت من گشت کارگر
هوش مصنوعی: باد خنکی را بر آتش سوزان گذاشتم، فکر کردم که این تدبیر من مؤثر واقع شده است.
بخشش هزار بار فزون گشت از آنچه بود
بخشش همه دگر شدو تدبیر من دگر
هوش مصنوعی: بخشیدن و دست دادن چیزی به دیگران بسیار بیشتر و بزرگ‌تر از آن چیزی است که در ابتدا فکر می‌کنیم. وقتی به بخشش می‌پردازیم، مسیر و فکرمان نیز تغییر می‌کند.
ور بلبل از درخت بپریدگو بپر
ظاهر فرو نکرد ز طنبور خویش پر (؟)
هوش مصنوعی: اگر بلبل از درخت بپرد، دیگر نمی‌تواند از طنبور خود آواز سر دهد.