شمارهٔ ۱۴ - او راست
این منم کز تو مرا حال بدین جای رسید
این تویی کز تو مرا روز چنین باید دید
من همانم که به من داشتی از گیتی چشم
چه فتاده ست که در من نتوانی نگرید
من همانم که مرا روی همی اشک شخود
من همانم که مرا دست همی جامه درید
زندگانی را با مرگ بدل باید کرد
چو مرا کار ازین کار بدین پایه رسید
دل من بستدی و باز کشیدی دل خویش
دل ز من بیگنهی باز نبایست کشید
نفریبی تو مرا کز تو من آگه شده ام
من نخواهم سخن و لابه تو نیز خرید
دل بدخواه من از انده من شادی کرد
دوستی کس چو تو بد عهد و جفا کار ندید
آنچنان کار بیکبار چنین داند شد
در همه حال زهر کار نباید ترسید
شمارهٔ ۱۳ - او راست: از بس شمار بوسه که دوش آن نگار کردشمارهٔ ۱۵ - همو راست: هندوی بد که ترا باشد و زان تو بود
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این منم کز تو مرا حال بدین جای رسید
این تویی کز تو مرا روز چنین باید دید
هوش مصنوعی: من اینجا هستم، حال من به خاطر تو چنین شده است و این تویی که باید من این روز را به خاطر تو تجربه کنم.
من همانم که به من داشتی از گیتی چشم
چه فتاده ست که در من نتوانی نگرید
هوش مصنوعی: من همان فردی هستم که تو از دنیای مادی به او نظر داشتی. چه چیزی بر تو گذشته که حالا نمیتوانی به من نگاه کنی و احساساتی در خودت نداشته باشی؟
من همانم که مرا روی همی اشک شخود
من همانم که مرا دست همی جامه درید
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که روی اشکهایم نشستهام و همان کسی هستم که در اثر تنهایی و درد، جامهام پاره شده است.
زندگانی را با مرگ بدل باید کرد
چو مرا کار ازین کار بدین پایه رسید
هوش مصنوعی: زندگی باید با مرگ تغییر کند، زیرا کار من به این حالت نگرانکننده رسیده است.
دل من بستدی و باز کشیدی دل خویش
دل ز من بیگنهی باز نبایست کشید
هوش مصنوعی: دل من را به خود مشغول کردی و سپس دل خود را از من گرفتید. این کار نادرست بود، زیرا من در این داستان هیچ تقصیری نداشتم.
نفریبی تو مرا کز تو من آگه شده ام
من نخواهم سخن و لابه تو نیز خرید
هوش مصنوعی: من فریب تو را نخواهم خورد، چون حالا به حقیقت تو پی بردهام. من نه به گفتوگو و نه به خواهشهای تو توجهی دارم.
دل بدخواه من از انده من شادی کرد
دوستی کس چو تو بد عهد و جفا کار ندید
هوش مصنوعی: دل غمگین من از درد و غصهام خوشحال شد، زیرا دوستی مثل تو که به وعدهاش وفا نمیکند و به دیگران ظلم میکند، ندیدهام.
آنچنان کار بیکبار چنین داند شد
در همه حال زهر کار نباید ترسید
هوش مصنوعی: انسان باید به این نکته توجه کند که در هر شرایطی، انجام کارهای بزرگ و دشوار نیاز به شجاعت دارد و نباید از عواقب و خطرات آنها ترسید. با اعتماد به نفس و عزم راسخ میتوان بر چالشها غلبه کرد.