گنجور

شمارهٔ ۱۱ - نیز او راست

بوسه ای از دوست ببردم به نرد
نرد برافشاند و دو رخ سرخ کرد
سرخی رخساره آن ماهروی
بر دو رخ من دو گل افکند زرد
گاه بخایید همی پشت دست
گاه بر آورد همی آه سرد
گفتم جان پدر این خشم چیست
از پی یک بوسه که بردم به نرد؟
گفت من از نرد ننالم همی
نرد به یک سو نه و اندر نورد
گفتم گر خشم تو از نرد نیست
بوسه بده گرد بهانه مگرد
گفت که فردا دهمت من سه بوس
فرخی امید به از پیشخورد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بوسه ای از دوست ببردم به نرد
نرد برافشاند و دو رخ سرخ کرد
هوش مصنوعی: یک بوسه از دوست دریافت کردم که باعث شد حس و حال خوشی به من دست بدهد و صورتم از شعف سرخ شد.
سرخی رخساره آن ماهروی
بر دو رخ من دو گل افکند زرد
هوش مصنوعی: رنگ سرخ صورت آن دلبر زیبا همچون دو گل زرد بر روی من پاشیده است.
گاه بخایید همی پشت دست
گاه بر آورد همی آه سرد
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، انسان به این فکر می‌افتد که چه چیزهایی را پشت دست پنهان کرده، و گاهی نیز به همین خاطر با حسرت و اندوهی عمیق، آهی از دل برمی‌آورد.
گفتم جان پدر این خشم چیست
از پی یک بوسه که بردم به نرد؟
هوش مصنوعی: من از او پرسیدم که این خشم و ناراحتی از کجا آمده، فقط به خاطر یک بوسه که برایم اهمیت دارد؟
گفت من از نرد ننالم همی
نرد به یک سو نه و اندر نورد
هوش مصنوعی: می‌گوید که من از بازی ناله نمی‌کنم، زیرا بازی فقط در یک سمت نیست و در چندین جنبه ادامه دارد.
گفتم گر خشم تو از نرد نیست
بوسه بده گرد بهانه مگرد
هوش مصنوعی: به او گفتم اگر از بازی عشق ناراحت هستی، به جای خشم، بوسه‌ای بده و در این بهانه‌ها نغمہ نکن.
گفت که فردا دهمت من سه بوس
فرخی امید به از پیشخورد
هوش مصنوعی: او گفت که فردا به تو سه بوسه می‌زنم که به امیدی بهتر از آنچه قبلاً دیده‌ای، باشد.