گنجور

شمارهٔ ۶۰ - نیز در مدح امیر یوسف سپهسالار گوید

سروی گر سرو ماه دارد بر سر
ماهی گر ماه مشک بارد وعنبر
ماهت با مشک سیم دارد همبر
سروت بر مه ز لاله دارد زیور
شکر داری! چنانکه داری لؤلؤ
روزی بر من ببوسه باری شکر
یکچند از درد عشق زاری کردم
زاری دیدم چنانکه خواری بیمر
من بسیاری هم تو خوردم جانا
زینروی ای بت بروی گشتم چون زر
دارم بر رخ ز اشک جویی جاری
رویم زردست وتن چو مویی لاغر
گر من از بزم میر بویی یابم
گردد کارم ز بخت روزی بهتر
خسرو یوسف که از یلان کین جوید
باشد دادش همیشه با دین همبر
از دل دریاست میرو از کف جیحون
در صدر او حاتمست و بر زین حیدر
از خون دشت فراخ گردد جیحون
چون کرد او از نیام بیرون خنجر
احسنت ای خسروی که راندی لشکر
رادی کردی بسی و دادی گوهر
هرگز بی تو مباد شادی روزی
دایم چونین امیر بادی و سرور
تیر تو در مغز شیر مسکن خواهد
نبود با ناوک تو آهن منکر
گردون میدان شود، چو بازی چوگان
دریا صحرا شود، چو سازی لشکر
گیتی زرین شود، چو آیی زی بزم
خارا پر خون شود، چو تازی اشقر
ماهی، گر ماه جام دارد و ساغر
شیری، گر شیر ملک دارد و کشور
ببری، گر ببر درع دارد و مغفر
ابری، گر ابر تخت دارد و افسر
فرخ شاهی، خجسته داری اختر
بر هر گردن ز شکر داری چنبر
دشمن را در دو دیده داری اخگر
گویی در آب تیغ داری آذر
گردون سازد همیشه کارت نیکو
زیرا چون تو ندید شاهی صفدر
فارغ نبوی ز جنگ ماهی هرگز
گاهی ملحد کشی و گاهی کافر
گویی کز روی خویش داری مخبر
گویی کز خوی خویش داری منظر
گویی کز فضل خویش داری گوهر
کویی کز دست خویش داری کوثر
یابند از خدمت تو نعمت اخوان
نعمت باشد جزای خدمت در خور
دولت با تو گرفت صحبت دایم
کرده ست از تو همیشه دولت مفخر
صفدر چون تو نبود رستم یاسام
مهتر از تو نبود جم یا نوذر
تا نبود همچو ماه پروین تابان
تا نبود لاله، همچو نسرین پرپر
شادان بادی مدام وغمگین دشمن
در تن پیکان تو و زوبین برسر

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سروی گر سرو ماه دارد بر سر
ماهی گر ماه مشک بارد وعنبر
هوش مصنوعی: اگر درخت سرو، ماه را بر سر دارد، پس ماه هم باید بویی همچون مشک و عنبر داشته باشد.
ماهت با مشک سیم دارد همبر
سروت بر مه ز لاله دارد زیور
هوش مصنوعی: چهره‌ات با عطر مشک خوشبو است و قامتت مانند سرو زیبایی خاصی دارد که به زیبایی لاله‌ها زینت‌دهی می‌کند.
شکر داری! چنانکه داری لؤلؤ
روزی بر من ببوسه باری شکر
هوش مصنوعی: شکرگزاری کن! چون مثل مروارید، روزی بر من بوسه‌ای می‌زند، برای این شکرگزاری کن.
یکچند از درد عشق زاری کردم
زاری دیدم چنانکه خواری بیمر
هوش مصنوعی: مدتی از درد عشق شکایت کردم و دیدم که چقدر در وضعیتی خوار و ذلیل قرار دارم.
من بسیاری هم تو خوردم جانا
زینروی ای بت بروی گشتم چون زر
هوش مصنوعی: من برای تو و به خاطر تو سختی‌های زیادی را تحمل کرده‌ام، ای معشوق من. به همین خاطر چهره‌ام مانند زر درخشان و زیبا شده است.
دارم بر رخ ز اشک جویی جاری
رویم زردست وتن چو مویی لاغر
هوش مصنوعی: چشمانم پر از اشک است و صورت من به خاطر غم رنگ باخته، به گونه‌ای که بدنم مانند موی نازک و لاغری به نظر می‌آید.
گر من از بزم میر بویی یابم
گردد کارم ز بخت روزی بهتر
هوش مصنوعی: اگر من از مهمانی معشوق بویی بردارم، کار من بهتر و روزگارم خوش‌تر می‌شود.
خسرو یوسف که از یلان کین جوید
باشد دادش همیشه با دین همبر
هوش مصنوعی: خسرو یوسف که به دنبال نبرد و درگیری است، همیشه عدل و انصافش با اصول دین همراه است.
از دل دریاست میرو از کف جیحون
در صدر او حاتمست و بر زین حیدر
هوش مصنوعی: از دریا دل می‌گیرد و از دستان جیحون چیزی به دست نمی‌آید. در صدر این زندگی، اخلاق حاتم طائی وجود دارد و سوار بر اسب علی (حاتم و علی به عنوان نماد بخشش و شجاعت) است.
از خون دشت فراخ گردد جیحون
چون کرد او از نیام بیرون خنجر
هوش مصنوعی: به خاطر خونریزی گسترده در دشت، رود جیحون از شدت آب پر و فراخ می‌شود، همان‌طور که زمانی که خنجری از نیام خارج می‌شود، باعث می‌شود که منطقه تحت تاثیر قرار گیرد.
احسنت ای خسروی که راندی لشکر
رادی کردی بسی و دادی گوهر
هوش مصنوعی: خوب کار کردی ای فرمانروای بزرگ که توانستی ارتش را شکست دهی و دشمن را به زانو درآوری و در این کار، دستاوردی ارزشمند به دست آوردی.
هرگز بی تو مباد شادی روزی
دایم چونین امیر بادی و سرور
هوش مصنوعی: هرگز بدون تو مباد که شادی روزی دائمی باشد، مثل تو که امیر و سرور من هستی.
تیر تو در مغز شیر مسکن خواهد
نبود با ناوک تو آهن منکر
هوش مصنوعی: تیر تو نمی‌تواند در مغز شیر جایی داشته باشد، زیرا سلاح تو نمی‌تواند بر آهن غلبه کند.
گردون میدان شود، چو بازی چوگان
دریا صحرا شود، چو سازی لشکر
هوش مصنوعی: زمانه به مانند یک میدان بازی است؛ همچنان که در یک بازی چوگان، تحولات و تغییرات دورانی و بی‌ثباتی وجود دارد. دنیای ما نیز مانند ساز و سرودی است که در آن نیروها و عناصر مختلف گرد هم می‌آیند و می‌جنگند.
گیتی زرین شود، چو آیی زی بزم
خارا پر خون شود، چو تازی اشقر
هوش مصنوعی: جهان زیبا و درخشان می‌شود، زمانی که تو قدم به میهمانی آن بگذاری، و به حالت پرخون و خشمگین تبدیل می‌شود، مانند اسب تند و تیز.
ماهی، گر ماه جام دارد و ساغر
شیری، گر شیر ملک دارد و کشور
هوش مصنوعی: اگر ماهی ظرف جام داشته باشد و شیر دارای ساغر و قدرت پادشاهی باشد، هر یک از آن‌ها با وجود این امکانات و جایگاه‌ها، نمی‌توانند از ذات خود فراتر روند.
ببری، گر ببر درع دارد و مغفر
ابری، گر ابر تخت دارد و افسر
هوش مصنوعی: اگر ببر در زره و کلاه‌خود دارد، ابر هم اگر تخت دارد و تاج، نشان‌دهنده قدرت و شکوه است.
فرخ شاهی، خجسته داری اختر
بر هر گردن ز شکر داری چنبر
هوش مصنوعی: سعادتمندانی چون فرخ شاهی را در نظر بگیر؛ آن‌ها دارای ستاره‌ای خوشبخت هستند و بر روی گردنشان حلقه‌ای از شکر وجود دارد.
دشمن را در دو دیده داری اخگر
گویی در آب تیغ داری آذر
هوش مصنوعی: دشمن را با دو چشم می‌بینی، همان‌طور که گویی در آب، تیغی شعله‌ور وجود دارد.
گردون سازد همیشه کارت نیکو
زیرا چون تو ندید شاهی صفدر
هوش مصنوعی: آسمان همیشه کارهای خوب را فراهم می‌کند، چون تو را مانند هیچ پادشاهی ندیده است.
فارغ نبوی ز جنگ ماهی هرگز
گاهی ملحد کشی و گاهی کافر
هوش مصنوعی: هیچ وقت از درگیری و جنگ رهایی نمی‌یابی، زیرا گاهی با افراد ملحد و گاهی با کافران مواجه می‌شوی.
گویی کز روی خویش داری مخبر
گویی کز خوی خویش داری منظر
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که از چهره‌ات خبر دارم و گویی از ذات خودت، تماشایی دانی.
گویی کز فضل خویش داری گوهر
کویی کز دست خویش داری کوثر
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که از لطف و برکت خود چیزی را داری که ارزشمند و گرانبهاست، همان‌طور که خود را در جایی مستقر کرده‌ای که از دست خودت به دست آورده‌ای.
یابند از خدمت تو نعمت اخوان
نعمت باشد جزای خدمت در خور
هوش مصنوعی: دوستان از خدمت تو بهره‌مند می‌شوند و این نعمت، پاداشی است مناسب برای خدمت تو.
دولت با تو گرفت صحبت دایم
کرده ست از تو همیشه دولت مفخر
هوش مصنوعی: شکوه و سعادت همواره با توست و این نعمت همیشه در گفتگو با تو وجود دارد.
صفدر چون تو نبود رستم یاسام
مهتر از تو نبود جم یا نوذر
هوش مصنوعی: صفدر، کسی مانند تو وجود ندارد، رستم نیز در میدان جنگ به مانند تو نبوده است. هیچ کس مانند تو در مقام یاسام یا جم و نوذر نمی‌تواند باشد.
تا نبود همچو ماه پروین تابان
تا نبود لاله، همچو نسرین پرپر
هوش مصنوعی: تا وقتی که مانند ماه پروین روشنایی وجود نداشته باشد، لاله هم نمی‌تواند مانند نسرین به زیبایی خود ببالد و شکوفا شود.
شادان بادی مدام وغمگین دشمن
در تن پیکان تو و زوبین برسر
هوش مصنوعی: همیشه خوشحال و شاداب باش و نگذار دشمن در وجودت نفوذ کند؛ بر خودت مسلط باش و به مشکلات مقابله کن.