شمارهٔ ۵۸ - در مدح امیرابواحمد محمد بن محمود غزنوی گوید
ای دل نا شکیب مژده بیار
کامد آن شمسه بتان تتار
آمد آن سرو جلوه کرده به ناز
آمد آن گلبن خمیده ز بار
آمد آن بلبل چمیده به باغ
آمد آن آهوی چریده بهار
آمد آن غمگسار جان و روان
آمد آن آشنای بوس و کنار
آمد آن ماه با هزار ادب
آمد آن روی با هزار نگار
آمد آن مشکبوی مشکین مو
آمد آن خوبروی ماه عذار
گر نژند از فراق بودی تو
خویشتن را کنون نژند مدار
زین بهنگامتر نباشد وقت
زین دلارامتر نباشد یار
عشق را باز تازه باید کرد
عاشقی را بساز دیگر بار
اندر این عشق نو غزلها گوی
پس به گوش خدایگان بگذار
آفتاب خدایگان که بدوی
چون گل افروختهست روی تبار
میر عادل محمد محمود
پشت دین محمد مختار
آنکه گیتی به روی او بیند
خسرو شاه بند شیر شکار
آنکه دولت چو بندگان مطیع
خدمت او کند به لیل و نهار
بهتر از خدمت مبارک او
نیست اندر جهان سراسر کار
خدمت او امیدوارتر است
از دعاهای عابدان بسیار
هر چه باید ز آلت ملکان
همه دادهستش ایزد دادار
گر که سرمایه مهی هنرست
هنرش را پدید نیست شمار
ور بزرگی به فضل خواهد بود
فضل او را پدید نیست کنار
روز چوگان زدن ستاره شود
گوی او بر سپهر دایره وار
وَاندر آماجگاه راه کند
تیر او اندر آهنین دیوار
نامه نانوشته برخواند
خاطر پاک او به روز هزار
گویی آن خاطر زدوده او
یابد اندر ضمیر هر کس بار
زآنچه امسال کرد خواهد خصم
رایش آگاه گشته باشد پار
هرچه بر عالمان بود مشکل
زو بپرسی به دم کند تکرار
دولت او برو بر آسان کرد
هرچه بر مردمان بود دشوار
گویی او از کتابهای جهان
بر گزیدهست نکته اسرار
چون نسیم از سر زبان دارد
فقه و تفسیر و مسند اخبار
گرچه گیتی به جمله در کف اوست
ورچه آکنده گنجهاش به مار
همتش برتر از تواناییست
دادنش بیشتر ز دستگزار
ابر و دریا سخی بُوَند به طبع
دستش از هر دو ننگ دارد و عار
در خزان از رزان نریزد برگ
نیم از آن، کز دو دست او دینار
پادشه اینچنین سزد که دهند
پادشاهان به فضل او اقرار
مملکت را ملک چنین باید
تا بود کار ملک راست چو تار
آفرین بر یمین دولت باد
آن بلند اختر بزرگ آثار
کز همه خسروان عصر جز او
کس ندارد پسر بدین کردار
ای ملک زاده فریشته خو
ای به تو شادمان دل احرار
گفتگوی تو بر زبان دارند
پیشبینان زیرک و هشیار
هر که فردای خویش را نگرید
چنگ در دامن تو زد ستوار
فر شاهی خدای ما به تو داد
گر نه مردم بداند این مقدار
ماه و خورشید را قران باشد
هر گهی با پدر کنی دیدار
همچنین باش سالهای دراز
دل سلطان گرفته بر تو قرار
کار تو با سعادت و اقبال
وز تن و جان خویش برخوردار
دیدن شاه بر تو فرخ باد
همچو بر شاه دیدنت هموار
شمارهٔ ۵۷ - در مدح امیر محمد فرزند سلطان محمود غزنوی گوید: ای سرا پای سرشته ز می و شیر وشکرشمارهٔ ۵۹ - در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصرالدین سپاهسالار: دوش متواریک بوقت سحر
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دل نا شکیب مژده بیار
کامد آن شمسه بتان تتار
هوش مصنوعی: ای دل بیتاب، خوش خبری بیار! آن خورشید زیبا از نیکوییها به ما نزدیک شده است.
آمد آن سرو جلوه کرده به ناز
آمد آن گلبن خمیده ز بار
هوش مصنوعی: سروی زیبا و با وقار به ما نزدیک شده و گلهایی که به خاطر باران خم شدهاند، به نظر میرسند.
آمد آن بلبل چمیده به باغ
آمد آن آهوی چریده بهار
هوش مصنوعی: بلبل با شور و شوق به باغ آمده و آهوی زیبا نیز در این بهار سرزنده و شاداب است.
آمد آن غمگسار جان و روان
آمد آن آشنای بوس و کنار
هوش مصنوعی: غمزدهای به سراغم آمد که روح و جانم را آرام میدهد، و آن کسی که به بوسهها و آغوشهایش آشنا هستم، بازگشته است.
آمد آن ماه با هزار ادب
آمد آن روی با هزار نگار
هوش مصنوعی: آن ماه زیبا با رفتارهای نیکو و آراستگی زیاد آمد و آن چهره دلنشین با نقوش و زیباییهای فراوان نمایان شد.
آمد آن مشکبوی مشکین مو
آمد آن خوبروی ماه عذار
هوش مصنوعی: عطر خوش مشک و زیبایی چهره آن معشوق با موی مشکینش به سراغ ما آمده است.
گر نژند از فراق بودی تو
خویشتن را کنون نژند مدار
هوش مصنوعی: اگر از دوری من غمگین هستی، پس اکنون خود را از غم رها کن.
زین بهنگامتر نباشد وقت
زین دلارامتر نباشد یار
هوش مصنوعی: در این زمان، فرصت مناسبی برای عشق و ناز است و یار محبوبتر از این نمیتواند باشد.
عشق را باز تازه باید کرد
عاشقی را بساز دیگر بار
هوش مصنوعی: برای عشق، باید دوباره آن را تازه کنیم و عشق ورزیدن را دوباره بیاموزیم.
اندر این عشق نو غزلها گوی
پس به گوش خدایگان بگذار
هوش مصنوعی: در این عشق تازه، شعرها را بگو و به گوش خداوندان زیبا بگذار.
آفتاب خدایگان که بدوی
چون گل افروختهست روی تبار
هوش مصنوعی: خورشید مانند خدایان میتابد و مانند گلی که درخشان است، چهرهاش نورانی و زیباست.
میر عادل محمد محمود
پشت دین محمد مختار
هوش مصنوعی: این عبارت به توصیف شخصیت و نقشی از یک فرد در تاریخ اشاره دارد. به نظر میرسد که فرد مورد نظر، به عنوان یک رهبر یا فرمانده که دارای عدالت و فضایل اخلاقی است، شناخته میشود و به نوعی به تاریخ اسلام یا قیامهای مرتبط با آن مرتبط است. در اینجا، اشارهای به نقشهای مهمی از جمله دین و رهبری داریم که نشاندهنده مسئولیت و تعهد فرد به اصول اخلاقی و اجتماعی است.
آنکه گیتی به روی او بیند
خسرو شاه بند شیر شکار
هوش مصنوعی: آن کسی که در دنیا همه چیز را برایش زیبا میبیند، همان پادشاهی است که مانند شیر در شکار قوی و موفق است.
آنکه دولت چو بندگان مطیع
خدمت او کند به لیل و نهار
هوش مصنوعی: کسی که مانند بندگانش، دیگران در شب و روز به او خدمت میکنند و از او اطاعت میکنند، دارای قدرت و ثروت است.
بهتر از خدمت مبارک او
نیست اندر جهان سراسر کار
هوش مصنوعی: در جهان هیچ کاری بهتر از خدمت به او نیست.
خدمت او امیدوارتر است
از دعاهای عابدان بسیار
هوش مصنوعی: امید به کمک و خدمت او بیشتر از دعاهای فراوان عبادتکنندگان است.
هر چه باید ز آلت ملکان
همه دادهستش ایزد دادار
هوش مصنوعی: هر چیزی که ملکان به آن نیاز دارند، خداوند به او داده است.
گر که سرمایه مهی هنرست
هنرش را پدید نیست شمار
هوش مصنوعی: اگر که مال و دارایی، مهارت و هنر است، هنر او هرگز نمیتواند شمارش و اندازهگیری شود.
ور بزرگی به فضل خواهد بود
فضل او را پدید نیست کنار
هوش مصنوعی: اگر کسی به بزرگی و مقام برسد، این مقام و بزرگیش به خاطر علم و فضل اوست و او در کنار آن علم، ممکن است نقصی داشته باشد که به وضوح دیده نمیشود.
روز چوگان زدن ستاره شود
گوی او بر سپهر دایره وار
هوش مصنوعی: روز چوگان زدن ستاره، در واقع به این معناست که وقتی صبح فرا میرسد و ستارهها در آسمان نمایان میشوند، گویی این ستارهها در حال بازی چوگان هستند و گوی به شکل دایرهوار در آسمان به حرکت درمیآید. به عبارتی، بازی و جنبش ستارهها در آسمان به شکلی زیبا و منحصر به فرد توصیف شده است.
وَاندر آماجگاه راه کند
تیر او اندر آهنین دیوار
هوش مصنوعی: تیر او در هدفش میدود و به دیوار آهنی میخورد.
نامه نانوشته برخواند
خاطر پاک او به روز هزار
هوش مصنوعی: ریشههای عمیق ارتباطات روحانی و دلهای پاک، بسان نامهای نانوشته، تا روزگارهای دور قابل درک و فهم است. این نکته نشاندهندهی تأثیرات و ارتباطات عمیقتری است که فراتر از کلمات قرار دارند و میتوانند در ذهن و دل هر انسان روشنضمیر و پاک نقش ببندند.
گویی آن خاطر زدوده او
یابد اندر ضمیر هر کس بار
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که آن یاد و خاطرهای که از او رفته، در ذهن هر شخصی به نوعی باقی میماند یا دوباره زنده میشود.
زآنچه امسال کرد خواهد خصم
رایش آگاه گشته باشد پار
هوش مصنوعی: از آنچه که امسال انجام دادهای، دشمن تو احتمالاً از آن آگاه شده است.
هرچه بر عالمان بود مشکل
زو بپرسی به دم کند تکرار
هوش مصنوعی: هر مسئلهای که برای دانشمندان دشوار باشد، اگر از آنها بپرسی، با تکرار و توضیح آن را برای تو ساده و قابلفهم خواهند کرد.
دولت او برو بر آسان کرد
هرچه بر مردمان بود دشوار
هوش مصنوعی: سلطنت او برای مردم، بهترین شرایط را فراهم کرد و تمام چیزهایی را که برای آنها سخت و دشوار بود، آسان ساخت.
گویی او از کتابهای جهان
بر گزیدهست نکته اسرار
هوش مصنوعی: به نظر میرسد او نکتههای پنهان و اسرارآمیز را از تمام کتابهای دنیا انتخاب کرده است.
چون نسیم از سر زبان دارد
فقه و تفسیر و مسند اخبار
هوش مصنوعی: چنانکه نسیم لطیف از زبان میوزد و علوم فقه، تفسیر و روایت را به آرامی بیان میکند.
گرچه گیتی به جمله در کف اوست
ورچه آکنده گنجهاش به مار
هوش مصنوعی: هرچند که جهان به طور کامل در دست اوست و خزانهاش پر از گنجینهها و نعمتهاست، اما به اندازهای از مخلوقاتش به جفا میگذرد که این گنجها به مارها پر شدهاند.
همتش برتر از تواناییست
دادنش بیشتر ز دستگزار
هوش مصنوعی: عزم و ارادهاش فراتر از تواناییهایش است و قدرت او بیشتر از آن چیزی است که در اختیارش قرار داده شده.
ابر و دریا سخی بُوَند به طبع
دستش از هر دو ننگ دارد و عار
هوش مصنوعی: ابر و دریا هر دو بخشنده و سخاوتمند هستند، اما طبیعت آنها به گونهای است که از دستزدن به این دو احساس ناراحتی و شرمساری میکند.
در خزان از رزان نریزد برگ
نیم از آن، کز دو دست او دینار
هوش مصنوعی: در فصل پاییز، ورقها از درختان نمیافتند، زیرا او با دستانش ارزش و ثروت خود را حفظ میکند.
پادشه اینچنین سزد که دهند
پادشاهان به فضل او اقرار
هوش مصنوعی: پادشاهی سزاوار است که دیگر پادشاهان به فضل و بزرگیاش اعتراف کنند.
مملکت را ملک چنین باید
تا بود کار ملک راست چو تار
هوش مصنوعی: برای اینکه یک مملکت به درستی اداره شود، باید مانند تار باشد؛ یعنی همه چیز به هم پیوسته و هماهنگ باشد. در غیر این صورت، کارها به خوبی پیش نمیرود.
آفرین بر یمین دولت باد
آن بلند اختر بزرگ آثار
هوش مصنوعی: ستایش بر دست قدرت و سعادت آن ستاره بزرگ و بلندمرتبه که نشانههای فراوانی از خود به جا گذاشته است.
کز همه خسروان عصر جز او
کس ندارد پسر بدین کردار
هوش مصنوعی: هیچ کس در میان شاهان زمانه به اندازه او پسر خوبی ندارد، با این رفتار و اخلاق.
ای ملک زاده فریشته خو
ای به تو شادمان دل احرار
هوش مصنوعی: ای فرزند بلندمرتبه، روح تو همانند فرشتگان پاک و باصفاست و دل آزادیخواهان به خاطر تو شاد و شاداب است.
گفتگوی تو بر زبان دارند
پیشبینان زیرک و هشیار
هوش مصنوعی: افراد باهوش و دانا در آینده در مورد صحبتهای تو گفتگو خواهند کرد.
هر که فردای خویش را نگرید
چنگ در دامن تو زد ستوار
هوش مصنوعی: هر کس که به آیندهاش فکر کند و برای آن برنامهریزی کند، با جدیت و اعتماد به نفس به تو نزدیک میشود و از تو مدد میجوید.
فر شاهی خدای ما به تو داد
گر نه مردم بداند این مقدار
هوش مصنوعی: خداوند سلطنت و فرمانروایی را به تو عطا کرده است، در غیر این صورت، مردم نمیتوانستند به این اندازه تقدیر و احترام بگذارند.
ماه و خورشید را قران باشد
هر گهی با پدر کنی دیدار
هوش مصنوعی: ماه و خورشید به هم پیوندی دارند و هر زمان که پدر را ملاقات کنی، آنها نیز با هم دیدار خواهند کرد.
همچنین باش سالهای دراز
دل سلطان گرفته بر تو قرار
هوش مصنوعی: به مدت طولانی، دلی که از سلطان گرفته شده است، بر تو آرامش و قرار ندارد.
کار تو با سعادت و اقبال
وز تن و جان خویش برخوردار
هوش مصنوعی: تو با خوشبختی و شانس در زندگیات به موفقیتهایی دست پیدا میکنی و از وجود خود به بهترین نحو استفاده میکنی.
دیدن شاه بر تو فرخ باد
همچو بر شاه دیدنت هموار
هوش مصنوعی: دیدن شاه برای تو خوش یمن و مبارک است، همانطور که دیدن تو برای شاه آسان و راحت است.
حاشیه ها
1403/11/06 12:02
برمک
این بیخته پارسی است
آفتاب خدایگان که بدوی
چون گل افروختهست روی تبار
آنکه گیتی به روی او بیند
خسرو شاه بند شیر شکار
گر که سرمایه مهی هنرست
هنرش را پدید نیست شمار
اندر آماجگاه راه کند
تیر او اندر آهنین دیوار
در خزان از رزان نریزد برگ
نیم از آن، کز دو دست او دینار
گفتگوی تو بر زبان دارند
پیشبینان زیرک و هشیار
هر که فردای خویش را نگرید
چنگ در دامن تو زد ستوار
دیدن شاه بر تو فرخ باد
همچو بر شاه دیدنت هموار