گنجور

شمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است

پار آن اثر مشک نبوده‌ست پدیدار
امسال دمید آنچه همی خواست دلم پار
بسیار دعا کردم کاین روز ببینم
امروز بدیدم ز دعا کردن بسیار
عطار شد آن عارض و آن خط سیه عطر
هم عاشق عطرم من و هم عاشق عطار
بار غم و اندیشه همه زین دل برخاست
تا مشک سیه دیدم کافور ترا بار
کار دل من ساخته بوده‌ست و نبوده‌ست
امروز به کام دل من گشته همه کار
گفتار نبوده‌ست میان من و تو هیچ
ور بوده به یکبار ببستی درِ گفتار
همواره دل بردهٔ من کام تو جوید
چونانکه جهان کام ملک جوید هموار
سالار زمان فخر جهانداران محمود
آن شه که چو جم دارد صد حاجب و سالار
کردار بود چاره گر کار بزرگان
کردار چنین باشد و او عاشق کردار
مقدار جهانراست ورا نیز کرانست
بخشیدن او را نه کرانست و نه مقدار
دینار چنان بخشد ما را که برِ ما
پیوسته بود خوارترین چیزی دینار
بیدار عطا بخشد، خفته بسکالد
بی‌فایده‌مان نَبوَد او خفته و بیدار
تیمار رعیت خورَد و اندُه درویش
ایزد ندهد او را هیچ اندُه و تیمار
اسرار همه گیتی دانسته بدانش
محمود و پسندیده برِ عالم اسرار
زنهار دهد خصم قوی را چو ظفر یافت
هرچند نباشد بر او از در زنهار
آزار کهن وقت ظفر بگسلد از دل
هر چند که او را نبود خود ز کس آزار
اقرار دهد شاه جهان را به همه فضل
آنکس که دهد خلق به فضلش همه اقرار
اخبارنویسان و خردمندان زین پس
هرگز ننویسند جز اخبار شه اخبار
کُفّار پراکنده و برکنده شدستند
از بس که شکسته‌ست ملک لشکر کفار
پیکار همی جوید پیوسته ولیکن
کس نیست که با لشکر او جوید پیکار
قار ار چه سیه‌تر بود و تیره‌تر از شب
روز ملکان از فزعش تیره‌تر از قار
هنجار برد پیش شه اندر شب تاریک
جایی که در آن ره نبرد باد به هنجار
دشوار جهان نزد ملک باشد آسان
آسانِ ملک نزد همه گیتی دشوار
هموار همه ملکت شاهان بگرفته
در زیر سپه کرده همه گیتی هموار
بلغار کرانی ز جهانست و مر او راست
از باره قنوج و برن تا در بلغار
دیدار نکو دارد و کردار ستوده
خوی خوش و رسم نکو اندر خور دیدار
نظار ز دیدار همه چیز شود سیر
از دیدن او سیر نگردد دل نظار
یار طرب و روزِ بهی باد همیشه
با باده و با بوسه ز دست و ز لب یار

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پار آن اثر مشک نبوده‌ست پدیدار
امسال دمید آنچه همی خواست دلم پار
هوش مصنوعی: در سال گذشته، آنچه که دل من آرزو داشت، به وجود نیامده بود، اما امسال آن خواسته‌ام به بار نشسته و جلوه‌گر شده است.
بسیار دعا کردم کاین روز ببینم
امروز بدیدم ز دعا کردن بسیار
هوش مصنوعی: مدت طولانی دعا کرده بودم تا این روز را ببینم و امروز به برکت همان دعاها، این روز را مشاهده کردم.
عطار شد آن عارض و آن خط سیه عطر
هم عاشق عطرم من و هم عاشق عطار
هوش مصنوعی: عطار یک موجود زیبا و خاص است و آن خط تاریک بر چهره‌اش مانند عطر است. من هم مانند او عاشق عطر هستم و هم به عشق عطار روی آورده‌ام.
بار غم و اندیشه همه زین دل برخاست
تا مشک سیه دیدم کافور ترا بار
هوش مصنوعی: تمام غم و نگرانی‌هایم از دل دور شد و زمانی که مشک سیاه تو را دیدم، بوی خوش کافور را احساس کردم.
کار دل من ساخته بوده‌ست و نبوده‌ست
امروز به کام دل من گشته همه کار
هوش مصنوعی: دل من از قبل کارش را کرده بود و امروز همه چیز به خوبی و دلخواه من انجام شده است.
گفتار نبوده‌ست میان من و تو هیچ
ور بوده به یکبار ببستی درِ گفتار
هوش مصنوعی: می‌توان گفت که هیچ صحبتی بین من و تو وجود نداشته، اما یک بار به طور ناگهانی در را به روی گفت‌وگو بسته‌ای.
همواره دل بردهٔ من کام تو جوید
چونانکه جهان کام ملک جوید هموار
هوش مصنوعی: دل من همیشه به دنبال خوشحالی و رضایت تو است، همان‌طور که جهان همیشه به دنبال لذت و خوشنودی پادشاه است.
سالار زمان فخر جهانداران محمود
آن شه که چو جم دارد صد حاجب و سالار
هوش مصنوعی: محمود، فرمانروای بزرگ و برجسته‌ای است که مانند جمشید، پادشاه افسانه‌ای، دارای ویژگی‌های ویژه‌ای است و عده زیادی از یاران و خدمتکاران او را احاطه کرده‌اند.
کردار بود چاره گر کار بزرگان
کردار چنین باشد و او عاشق کردار
هوش مصنوعی: عمل و رفتار فرد، راه‌حل مشکلات بزرگان است. وقتی کسی چنین رفتار کند، نشان از عشق او به عمل و رفتار صحیح است.
مقدار جهانراست ورا نیز کرانست
بخشیدن او را نه کرانست و نه مقدار
هوش مصنوعی: این جهان دارای اندازه و حد و مرز است، اما خود او بی‌پایان و بی‌نهایت است. بخشیدن او به دیگران نه محدودیتی دارد و نه می‌توان آن را اندازه‌گیری کرد.
دینار چنان بخشد ما را که برِ ما
پیوسته بود خوارترین چیزی دینار
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به آنکه دینار (واحد پول) به قدری ارزش و قدرت می‌آفریند که به ما احساس می‌دهد که هر چه در گذشته بی‌ارزش و خوار بوده، حالا می‌تواند ما را تحت تأثیر قرار دهد و به ما برتری ببخشد. در واقع، این احساس برتری به وسیله‌ی ثروت و قضاوت دیگران درباره آن شکل می‌گیرد.
بیدار عطا بخشد، خفته بسکالد
بی‌فایده‌مان نَبوَد او خفته و بیدار
هوش مصنوعی: کسی که بیدار است می‌تواند نعمت‌ها و خوبی‌ها را به دیگران بدهد، اما فردی که خوابیده و غفلت کرده، اگر هم باشد، هیچ فایده‌ای نخواهد داشت چه بیدار باشد و چه خواب.
تیمار رعیت خورَد و اندُه درویش
ایزد ندهد او را هیچ اندُه و تیمار
هوش مصنوعی: درست است که زحمت و تلاش کشاورزان با مشکلات و غصه‌هایی همراه است، اما خداوند به درویشان هیچ غم و رنجی نمی‌دهد.
اسرار همه گیتی دانسته بدانش
محمود و پسندیده برِ عالم اسرار
هوش مصنوعی: همه رازهای جهان را محمود با دانش خود می‌داند و در نظر او، این دانش برای همه موجودات ارزشمند و پسندیده است.
زنهار دهد خصم قوی را چو ظفر یافت
هرچند نباشد بر او از در زنهار
هوش مصنوعی: بپرهیز از دشمنانی که قوی هستند، زیرا زمانی که به پیروزی برسند، دیگر نیازی به عذرخواهی یا توجه به شرایط عذر تراشی ندارند.
آزار کهن وقت ظفر بگسلد از دل
هر چند که او را نبود خود ز کس آزار
هوش مصنوعی: درد و زحمت قدیمی در زمان پیروزی، از دل هر کس کنار می‌رود، حتی اگر آن شخص هیچ رنجی از دیگران نداشته باشد.
اقرار دهد شاه جهان را به همه فضل
آنکس که دهد خلق به فضلش همه اقرار
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که مردم به فضیلت او اعتراف می‌کنند، از ظرفیت و شایستگی بالایی برخوردار است و این ویژگی‌ها را حتی پادشاه نیز تأیید می‌کند. در واقع، فضیلت و توانایی او چنان بارز است که همگان به او احترام می‌گذارند و از او یاد می‌کنند.
اخبارنویسان و خردمندان زین پس
هرگز ننویسند جز اخبار شه اخبار
هوش مصنوعی: از این پس، نویسندگان و دانایان هرگز نباید جز اخبار مربوط به شاه، چیزی بنویسند.
کُفّار پراکنده و برکنده شدستند
از بس که شکسته‌ست ملک لشکر کفار
هوش مصنوعی: کافران به خاطر شکست‌های زیادی که متحمل شده‌اند، به شدت پراکنده و دچار تفرقه شده‌اند.
پیکار همی جوید پیوسته ولیکن
کس نیست که با لشکر او جوید پیکار
هوش مصنوعی: در جستجوی جنگ و نبرد است، اما هیچ‌کس نیست که با گروه او به مبارزه بپردازد.
قار ار چه سیه‌تر بود و تیره‌تر از شب
روز ملکان از فزعش تیره‌تر از قار
هوش مصنوعی: هرچه این مکان تاریک‌تر و سیاه‌تر باشد، روزگار پادشاهان از ترس و وحشت آن، تاریک‌تر و اندوه‌بارتر است.
هنجار برد پیش شه اندر شب تاریک
جایی که در آن ره نبرد باد به هنجار
هوش مصنوعی: در شب تاریک، هنجار به پیشگاه شاه می‌رود، جایی که در آن باد طبق قوانین و قواعد خیابان نمی‌تواند راهی پیدا کند.
دشوار جهان نزد ملک باشد آسان
آسانِ ملک نزد همه گیتی دشوار
هوش مصنوعی: در این دنیا، مشکلات و دشواری‌ها برای افراد با قدرت و مقام، به راحتی قابل حل است، اما برای عموم مردم، این مشکلات بسیار سخت و طاقت‌فرسا به نظر می‌رسند.
هموار همه ملکت شاهان بگرفته
در زیر سپه کرده همه گیتی هموار
هوش مصنوعی: تمام سرزمین‌های پادشاهان زیر تسلط او قرار گرفته و او بر تمام گیتی مسلط شده است.
بلغار کرانی ز جهانست و مر او راست
از باره قنوج و برن تا در بلغار
هوش مصنوعی: بلغار، کشوری است که از دنیا جدا شده و مرز آن از باره‌ی قنوج تا در بلغار ادامه دارد.
دیدار نکو دارد و کردار ستوده
خوی خوش و رسم نکو اندر خور دیدار
هوش مصنوعی: دیدار خوب و رفتار شایسته باعث می‌شود که انسان در نظر دیگران خوشایند باشد و آداب نیکو در این زمینه بسیار مهم است.
نظار ز دیدار همه چیز شود سیر
از دیدن او سیر نگردد دل نظار
هوش مصنوعی: وقتی انسان به تماشای همه چیز مشغول می‌شود، به نوعی از آن‌ها سیر و دل‌زده می‌شود، اما دل از تماشای او هرگز سیر نخواهد شد و همیشه مشتاق دیدارش خواهد بود.
یار طرب و روزِ بهی باد همیشه
با باده و با بوسه ز دست و ز لب یار
هوش مصنوعی: دوست همراه شادی و روزهای خوب باشد، همیشه با شراب و بوسه از دستان و لب‌های یار لذت ببر.

حاشیه ها

1399/05/05 23:08
مرتضی

درود. بیت چهارم: کافور تو را بار