شمارهٔ ۴۰ - درمدح یمین الدوله محمود بن ناصرالدین و ذکر فتوحات او گوید
سال و ماه نیک و روز خرم و فرخ بهار
بر شه فرخنده پی فرخنده بادا هر چهار
خسرو غازی سر شاهان و تاج خسروان
میر محمود آن شه دریا دل دریا گذار
آنکه بر درگاه او خدمتگرانند از ملوک
هر یکی اندر دیار خویش روی صد تبار
پادشاهی کو بداند نام نیک از نام بد
خدمت سلطان کند بر پادشاهی اختیار
خدمت سلطان بجان از شهریاری خوشترست
وین کسی داند که خواهد بر خورد از روزگار
هر کسی کو خدمت محمود را شایسته گشت
عاقبت محمود خواهد کردن اورا کردگار
هر که را توفیق یارست او بدان خدمت رسد
بخ بر آن کس بادکان کس را بود توفیق یار
ای شه پاکیزه دین! ای پادشاه راستین !
ای مبارک خدمت تو خلق را امیدوار
در جهان خذلان ندانم برتر از عصیان تو
یارب این خذلان ز شهر ما و از ما دور دار
باغهایی دیده ام من چون بهشت اندر بهشت
کاخهایی دیده من چون بهار اندر بهار
چون درو خذلان و عصیان توای شه راه یافت
کاخها شد جای جغد و باغها شد جای مار
هر کجا مردم رسید و هر کجا مردم رسند
تو رسیدستی ولشکر بردی آنجا چند بار
از بیابانهای بی ره با سپه بیرون شدی
چون مراد آمد ترا بگذاشتی دریا سوار
جنگ دریا کردی و از خون دریا باریان
روی دریا لعل کردی چو شکفته لاله زار
من شکار آب مرغابی و ماهی دیده ام
تو در آب امسال شیران سیه کردی شکار
هر کجا گردنکشی اندر جهان سر بر کشید
تو بر آوری بشمشیر از تن و جانش دمار
طاغیان و عاصیان را سر بسر کردی مطیع
ملحدان و گمرهانرا جمله بر کردی بدار
عیشهای بت پرستان تلخ کردی چون کبست
روزهای دشمنان دین سیه کردی چو قار
خانمان دوستان را خوب کردی چون بهشت
روزگار نیکخواهان تازه کردی چون بهار
هر چه در هندوستان پیل مصاف آرای بود
پیش کردی و در آوردی بدشت شا بهار
زین به کرگان بر نهادی در میان بیشه شان
اندر آوردی بلشکر گه چو اشتر بر قطار
بر سر آوردی نهنگان را بخشت از قعر آب
سر نگون کردی پلنگان را بتیر از کوهسار
بیشه ها بی شیر کردی، دشتها بی اژدها
قلعه ها بی مرد کردی ،شهرها بی شهریار
خسروی از خسروانی بستدی پیروز بخت
تخت و ملک ازخانه هایی برگرفتی نامدار
خانه یعقوبیان وخانه مأمونیان
خانه چیپالیان و این چنین صد برشمار
لشکر ایشان شکستی کشور ایشان گرفت
با کدامین شاه خواهی کرد زین پس کار زار
کارهای شیر مردان کردی و از رشک تو
حاسدانت یاوه گو هستند و جمله ژاژ خوار
گر کسی خواهد که در گیتی چو تو کاری کند
چون کند، چون در همه گیتی نیابد هیچ کار
عمرهای نوح باید تا شهی خیزد دگر
هم از آن شاهان که تو بر کنده ای از بیخ و بار
یاد کن تا برچه لشکرها شدستی کامران
یاد کن تا برچه کشورها شدستی کامگار
این جهان از دست شاهانی برون کردی که بود
هر یکی را چون فریدون ملک، صد پیشکار
مرغزاری هست گیتی وتو شیری از قیاس
بس هزبران را که تو کردی برون از مرغزار
مردمان اندر حصار امید امنی را شوند
کس نیارد شد همی از بیم تو اندر حصار
تا تو ای خسرو حصار سیستان بگشاده ای
استواری نیست کس را بر حصار استوار
همچنان خواهم که باشی خسرو و شادان دلت
تن درست و شادمان و شاد کام و شادخوار
خسرو پیروز بختی شهریار چیره دست
فتح و نصرت بر یمین و بخت و دولت بر یسار
روز تو فرخنده باد و عمر تو پاینده باد
دولت تو بیکران و ملت تو بیکنار
گاه می خوردن می تو بر کف معشوق تو
وقت آسایش بتت را پای تو اندر کنار
مر مرا در خدمت تو زندگانی باد دیر
تا ببینم مر ترا در مکه با اهل و تبار
شمارهٔ ۳۹ - در مدح سلطان محمود بن ناصر الدین گوید: بخندد همی باغ چون روی دلبرشمارهٔ ۴۱ - این قصیده مصنوعه را در مدح سلطان محمود گفته است: پار آن اثر مشک نبودهست پدیدار
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سال و ماه نیک و روز خرم و فرخ بهار
بر شه فرخنده پی فرخنده بادا هر چهار
هوش مصنوعی: سال و ماه خوب و روز خوش و دلنشین بهار بر پادشاه نیکوکار و خوشبخت، این چهار نعمت مبارک باد.
خسرو غازی سر شاهان و تاج خسروان
میر محمود آن شه دریا دل دریا گذار
هوش مصنوعی: خسرو غازی، فرمانروای بزرگ و سروری بیهمتا است و تاجدار خسروان، یعنی او از نسل پادشاهان بزرگ به شمار میآید. این شه بزرگ، میر محمود، دل سنگی دارد و بر دریا حکومت میکند.
آنکه بر درگاه او خدمتگرانند از ملوک
هر یکی اندر دیار خویش روی صد تبار
هوش مصنوعی: کسی که درگاه او پر از خدمتگزاران است، از میان پادشاهان هر کدام در سرزمین خودشان چهرهای از نجابت و احترام دارند.
پادشاهی کو بداند نام نیک از نام بد
خدمت سلطان کند بر پادشاهی اختیار
هوش مصنوعی: کسی که بداند شناخت نیک از بد چقدر مهم است، میتواند به خوبی به پادشاه خدمت کند و برای خود انتخابی در زندگی داشته باشد.
خدمت سلطان بجان از شهریاری خوشترست
وین کسی داند که خواهد بر خورد از روزگار
هوش مصنوعی: خدمت کردن به پادشاه از سلطنت و قدرت بیشتر لذتبخش است. تنها کسی این را میفهمد که بداند در زندگی چه چالشهایی ممکن است با آن رو به رو شود.
هر کسی کو خدمت محمود را شایسته گشت
عاقبت محمود خواهد کردن اورا کردگار
هوش مصنوعی: هر کس که در خدمت محمود شایستگی پیدا کند، در نهایت خداوند او را بسیار بزرگ خواهد کرد.
هر که را توفیق یارست او بدان خدمت رسد
بخ بر آن کس بادکان کس را بود توفیق یار
هوش مصنوعی: هر کسی که توفیق و موفقیت در کنارش باشد، به خدمت به دیگران میپردازد و برکت و خوشبختی به او میرسد. در واقع، موفقیت و یاری به خدمت به دیگران بستگی دارد.
ای شه پاکیزه دین! ای پادشاه راستین !
ای مبارک خدمت تو خلق را امیدوار
هوش مصنوعی: ای بزرگوار و پاک، ای پادشاه راستین! ای کسی که خدمت تو باعث امیدواری مردم است.
در جهان خذلان ندانم برتر از عصیان تو
یارب این خذلان ز شهر ما و از ما دور دار
هوش مصنوعی: در این دنیا که پر از ناامیدی و یأس است، نمیتوانم چیزی بالاتر از نافرمانی تو پیدا کنم. ای خدا، این ناامیدی را از شهر ما و از زندگی ما دور کن.
باغهایی دیده ام من چون بهشت اندر بهشت
کاخهایی دیده من چون بهار اندر بهار
هوش مصنوعی: من باغهایی را دیدهام که زیباییشان به اندازه بهشت است و همچنین کاخهایی را دیدهام که زیباییشان از بهار هم بیشتر است.
چون درو خذلان و عصیان توای شه راه یافت
کاخها شد جای جغد و باغها شد جای مار
هوش مصنوعی: زمانی که تو، ای فرمانروای تخلف و سرپیچی، به مردم خود پشت کردی، قصرها به مکان جغدها بدل شد و باغها جای مارها گردید.
هر کجا مردم رسید و هر کجا مردم رسند
تو رسیدستی ولشکر بردی آنجا چند بار
هوش مصنوعی: هر جا که مردم حاضر شدهاند و به جایی رفتهاند، تو هم آنجا هستی و با لشکر خودت آنجا را پر کردهای. چند بار این کار را کردهای؟
از بیابانهای بی ره با سپه بیرون شدی
چون مراد آمد ترا بگذاشتی دریا سوار
هوش مصنوعی: تو از بیابانهای بیراهه بیرون آمدی و به سپاه ملحق شدی، اما وقتی مرادت (هدف و خواستهی قلبیت) رسید، دریا را فراموش کردی و به آن سوار شدی.
جنگ دریا کردی و از خون دریا باریان
روی دریا لعل کردی چو شکفته لاله زار
هوش مصنوعی: در دریا نبردی انجام دادی و با خون دریا، سطح آن را مانند سنگهای قیمتی قرمز کردی، همانطور که گل لاله در دشت میشکفد.
من شکار آب مرغابی و ماهی دیده ام
تو در آب امسال شیران سیه کردی شکار
هوش مصنوعی: من پرندگانی از جمله مرغابی و ماهی را در آب دیدهام، اما تو امسال در این آب، قربانی شیران سیاه شدهای.
هر کجا گردنکشی اندر جهان سر بر کشید
تو بر آوری بشمشیر از تن و جانش دمار
هوش مصنوعی: هر جا که طغیانی و گردنکشی در دنیا ظاهر شود، تو با شمشیر از جان و تن آن را ریشهکن خواهی کرد.
طاغیان و عاصیان را سر بسر کردی مطیع
ملحدان و گمرهانرا جمله بر کردی بدار
هوش مصنوعی: تو به گونهای طغیانیان و معصیتکاران را تحت کنترل درآوردی و تمامی بیخدایان و گمراهان را به دار کشاندی.
عیشهای بت پرستان تلخ کردی چون کبست
روزهای دشمنان دین سیه کردی چو قار
هوش مصنوعی: زندگیهای خوش و شاد بتپرستان را تلخ و ناراحت کردی، مثل کبک که در روزهای سخت بر دشمنان دین سایه میافکند و زندگی آنها را تیره و تار میکند.
خانمان دوستان را خوب کردی چون بهشت
روزگار نیکخواهان تازه کردی چون بهار
هوش مصنوعی: تو به زندگی دوستانت جواهرات و زیبایی بخشیدی، درست مانند اینکه بهشت را برای نیکخواهان زنده کردهای، مانند احیای طبیعت در بهار.
هر چه در هندوستان پیل مصاف آرای بود
پیش کردی و در آوردی بدشت شا بهار
هوش مصنوعی: هر چیزی که در هندوستان به عنوان نبرد و جنگ آماده بود، تو آن را به دست آوردی و به سبک مستعار به دشت بهار آوردی.
زین به کرگان بر نهادی در میان بیشه شان
اندر آوردی بلشکر گه چو اشتر بر قطار
هوش مصنوعی: تو بر گردن کرگان تاجی گذاشتی و در میان جنگلهایشان وارد شدی، همچنان که در لشکر، شتر به صف میایستد.
بر سر آوردی نهنگان را بخشت از قعر آب
سر نگون کردی پلنگان را بتیر از کوهسار
هوش مصنوعی: تو با قدرت خود، نهنگها را از عمق دریا به سطح آوردهای و پلنگها را با تیرهای خود از کوهها غافلگیر کردهای.
بیشه ها بی شیر کردی، دشتها بی اژدها
قلعه ها بی مرد کردی ،شهرها بی شهریار
هوش مصنوعی: تو طبیعت را از موجودات شگفتانگیز خالی کردی و زمینها را از جانوران بزرگ و خطرناک. قلعهها از نیروهای مردانگی تهی و شهرها را بدون سرپرست و حاکم گذاشتی.
خسروی از خسروانی بستدی پیروز بخت
تخت و ملک ازخانه هایی برگرفتی نامدار
هوش مصنوعی: شخصی از خانوادههای سلطنتی برتری جست و با بختی نیک تخت و حکومت را از خانههای مشهور به دست آورد.
خانه یعقوبیان وخانه مأمونیان
خانه چیپالیان و این چنین صد برشمار
هوش مصنوعی: این خانهها متعلق به یعقوبیان و مأمونیان است و همچنین خانه چیپالیان. به همین ترتیب، میتوان موارد دیگری را نیز نام برد و به تعداد آنها افزود.
لشکر ایشان شکستی کشور ایشان گرفت
با کدامین شاه خواهی کرد زین پس کار زار
هوش مصنوعی: لشکر آنها را شکست داد و سرزمینشان را تصرف کرد. اکنون با کدام پادشاه میخواهی در جنگهای آینده مبارزه کنی؟
کارهای شیر مردان کردی و از رشک تو
حاسدانت یاوه گو هستند و جمله ژاژ خوار
هوش مصنوعی: تو کارهای بزرگ و شجاعانهای انجام دادهای و به همین خاطر حسودان تو از روی حسادت و کینه زبان به یاوهگویی میگشایند و فقط سخنان بیمحتوا و بیارزش میزنند.
گر کسی خواهد که در گیتی چو تو کاری کند
چون کند، چون در همه گیتی نیابد هیچ کار
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد مانند تو در دنیا کاری انجام دهد، چگونه میتواند این کار را بکند، در حالی که در کل دنیا هیچکس دیگری را نمیتواند پیدا کند که کاری مانند تو انجام دهد؟
عمرهای نوح باید تا شهی خیزد دگر
هم از آن شاهان که تو بر کنده ای از بیخ و بار
هوش مصنوعی: عمرهای طولانی مانند عمر نوح لازم است تا یک شاه بزرگ دوباره ظهور کند. همچنین باید گفت که تو به راحتی از ریشه و اساس آن شاهان دور افتادهای.
یاد کن تا برچه لشکرها شدستی کامران
یاد کن تا برچه کشورها شدستی کامگار
هوش مصنوعی: به خاطر بیاور که بر چه تعداد لشکرها پیروز شدی و به یاد آور که در چه سرزمینهایی موفقیت به دست آوردی.
این جهان از دست شاهانی برون کردی که بود
هر یکی را چون فریدون ملک، صد پیشکار
هوش مصنوعی: این دنیا را از چنگال پادشاهانی آزاد کردی که هر یک برای خود مانند فریدون، هزاران دستیار و نوکر داشتند.
مرغزاری هست گیتی وتو شیری از قیاس
بس هزبران را که تو کردی برون از مرغزار
هوش مصنوعی: در دنیای موجود، جایی شگفتانگیز وجود دارد و تو مانند شیری هستی که از بین آن همه انسانهای ضعیف و معمولی، به خوبی خود را نمایان کردهای.
مردمان اندر حصار امید امنی را شوند
کس نیارد شد همی از بیم تو اندر حصار
هوش مصنوعی: مردم در حصار امید زندگی میکنند و هیچکس جرئت نمیکند به خاطر ترس از تو از این حصار خارج شود.
تا تو ای خسرو حصار سیستان بگشاده ای
استواری نیست کس را بر حصار استوار
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو، ای پادشاه، دروازههای سیستان را باز کردهای، هیچکس نمیتواند بر روی دیوار محکم و استوار باقی بماند.
همچنان خواهم که باشی خسرو و شادان دلت
تن درست و شادمان و شاد کام و شادخوار
هوش مصنوعی: همچنان آرزو دارم که تو همچون پادشاهی خوشحال و شاد زندگی کنی و دلت سالم و شاداب باشد و از زندگی لذت ببری.
خسرو پیروز بختی شهریار چیره دست
فتح و نصرت بر یمین و بخت و دولت بر یسار
هوش مصنوعی: خسرو، پادشاهی با شانس و موفقیت، در میدان جنگ بر همه پیروز است و خوشبختی و قدرت را در کنار خود دارد.
روز تو فرخنده باد و عمر تو پاینده باد
دولت تو بیکران و ملت تو بیکنار
هوش مصنوعی: برای تو روزگار خوشی آرزو میکنم و امیدوارم عمرت طولانی باشد. آرزو دارم که نعمتها و ثروتهایت بیپایان باشد و ملتت همیشه در کنار تو قرار داشته باشند.
گاه می خوردن می تو بر کف معشوق تو
وقت آسایش بتت را پای تو اندر کنار
هوش مصنوعی: گاه گاهی می نوشم از جام محبوب تو، هنگامی که برکنار از دغدغههایم، بت زیبایت در کنار من است.
مر مرا در خدمت تو زندگانی باد دیر
تا ببینم مر ترا در مکه با اهل و تبار
هوش مصنوعی: ای کاش من همیشه در خدمت تو زندگی کنم و به این امید زنده بمانم که تو را در مکه، همراه با خانواده و خویشاوندانت ببینم.