گنجور

شمارهٔ ۳۲ - در صفت لشکر سلطان محمود و خلعت دادن بدانان

هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
وز غنایم خانه شان چون کشتی آکنده ز بار
شاخ کرگانشان بود میخ طویله در سفر
چنگ شیرانشان بود تعویذ اسبان در شکار
بگذرند از رودهای ژرف چون موسی ز نیل
بر شوند از کنده چون شاهین بدیوار حصار
کوکب ترکش کنند از گوهر تاج ملوک
وز شکسته دست بت بردست «بت رویان » سوار
از سر بت بند مصحف ها همی زرین کنند
وز دو چشم بت دو گوش نیکوانرا گوشوار
تیغ ایشان دست یابد با اجل در یک بدن
اسبشان بازی کند با شیر دریک مرغزار
هر که چون محمود پشتی دارد اندر روز جنگ
چون سر لشکر مقدم باشد اندر کار زار
لشکر او پیش دشمن ناکشیده صف هنوز
او بتیغ از لشکر دشمن بر آورده دمار
من ملک محمود را دیدستم اندر چند جنگ
پیش لشکر خویشتن کرده سپر هنگام کار
مردمان گویند سلطان لشکری دارد قوی
پشت لشکر اوست در هیجا بحق کردگار
پیش ایزد روز محشر خسته بر خیزد ز خاک
هر که از شمشیر او شد در صف دشمن فکار
نیست از شاهان گیتی اندرین گیتی چو او
وقت خدمت حق شناس و وقت زلت بردبار
هر زمان افزون ز خدمت شاه پاداشی دهد
خادمان خویشرا، وینرا عجب کاری مدار
آنچه کرده ست از کرم با بندگان امروز او
با رسولان کرد خواهد ذوالمنن روز شمار
هر یکی را در خور خدمت ثیابی دادخوب
خلعتی کو را بزرگی پود بود و فخر تار
زنده گردانید یکسر نام خویش و نام فخر
نیست گردانید یک یک نام ننگ و نام عار
جان شیرین را فدای آن خداوندی کنند
کز پس ایزد بودشان بهترین پروردگار
از رضای او نتابند و مر او را روز جنگ
یکدل و یک رای باشند و موافق بنده وار
وقت فتح از بخشش نیکو بودشان ملک ومال
وقت بزم از خلعت نیکو بودشان یادگار
بخششی کان دخل شاهان بودی اندر باستان
خلعتی کان خسروان را بودی اندر روزگار
پیش خسرو روز خدمت چون خزان اندر شود
باز گردند از فراوان ساز نیکو چون بهار
از نوازشهای سلطان دل پر از لهو و طرب
وز کرامتهای سلطان تن پر از رنگ و نگار
بر میانشان حلقه بند کمرها شمش زر
زیر ران با ساز زرین مرکبان راهوار
از تفاخر وز بزرگی و زکرامت بر زمین
زیر نعل مرکبانشان مشک برخیزد غبار
زینهمه بهتر مر ایشان راهمی حاصل شود
چیست آن، خوشنودی شاه و رضای کردگار
با چنین نیکو کرامت ها که می بینند باز
بیش ازین باشد کرامتشان امید از شهریار
وانگهی زیشان نباشد نعمت سلطان دریغ
نعمتی کو را بر آن کرده ست یزدان کامگار
نعمتش پاینده بادو دولتش پیوسته باد
دولت او بیکران و نعمت او بی کنار
بندگان وکهتران را حق چنین باید شناخت
شاد باش ای پادشاه حقشناس حقگزار
راست پنداری خزینه خسروان امروز شاه
بر رسولان عرضه کرد و بر سپه پاشید خوار
کز در میدان او تا گوشه ایوان او
مرکب سیمین ستامست و بت سیمین عذار
هر نو آیین مرکبی زان کشوری کرده پریش
هر بتی زان صد بت زرین شکسته در بهار
آن بکشی زینت میدان خسرو روز جنگ
وین بخوبی شمسه ایوان خسرو روز بار
آن برزم اندر نبشته پیش او دشت نبرد
وین ببزم اندر گرفته پیش او جام عقار
از فراوان دیدن هرای زر امروز گشت
دیده اندر چشم هر بیننده ای زر عیار
کی بود کردار ایشان همبر کردار او
کی تواند بود تاری لیل چون روشن نهار
ای یمین دولت عالی و ملت را امین
دولت از تو با سکون و ملت از تو با قرار
عزم تو کشور گشا و خشم تو بدخواه سوز
رمح تو پولاد سنب و تیغ تو جوشن گذار
موی بر اندام بدخواهت زبان گردد همی
از پی آن تا زشمشیر تو خواهد زینهار
یک سوار از خیل تو، وز دشمنان پنجاه خیل
یک پیاده از تو وز گردنکشان پانصد سوار
هم سخاوت را کمالی هم بزرگی را جمال
هم شجاعت راجلالی هم شریعت را شعار
تا درخت نار نارد عنبر و کافور بر
تا درخت گل نیارد سنبل و شمشاد بار
تا ز دیبا بفکند نوروز بر صحرا بساط
تا ز دریا بر کشد خورشید بر گردون بخار
دیر باش و دیر زی وکام جوی وکام یاب
شاه باش و شاد زی و مملکت گیر و بدار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
هوش مصنوعی: هر سربازی که مانند محمود باشد، فرمانروایی‌اش بر یمن خواهد بود و در سمت راست او، نعمت‌ها و خوشی‌ها قرار خواهد داشت.
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
هوش مصنوعی: شمشیرهای آن‌ها همچون آتش در روز و شب می‌سوزاند و دشمنان را نابود می‌کند. اسب‌هایشان نیز همچون طوفان به پیش می‌تازند و دریا را می‌پیمایند.
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
وز غنایم خانه شان چون کشتی آکنده ز بار
هوش مصنوعی: خیمه آن‌ها دریا مانند است که در زمان موج‌هایش عجایب را به نمایش می‌گذارد و خانه‌اش مانند کشتی‌ای است که از فراوانی بار پر شده است.
شاخ کرگانشان بود میخ طویله در سفر
چنگ شیرانشان بود تعویذ اسبان در شکار
هوش مصنوعی: در سفرهایشان، شاخ‌های شتران به مانند میخی برای بستن طویله بود و در شکار، نغمه‌های جنگل مانند طلسمی برای اسب‌هایشان عمل می‌کرد.
بگذرند از رودهای ژرف چون موسی ز نیل
بر شوند از کنده چون شاهین بدیوار حصار
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن عبور و گذر از موانع و مشکلات سخن می‌گوید. به معنای این است که انسان‌ها مانند موسی که از رود نیل عبور کرد، می‌توانند بر obstacles غلبه کنند. همچنین، همانطور که شاهینی از کنده‌ها و موانع بالا می‌رود، انسان‌ها نیز می‌توانند از دشواری‌ها عبور کنند و به اهداف خود برسند.
کوکب ترکش کنند از گوهر تاج ملوک
وز شکسته دست بت بردست «بت رویان » سوار
هوش مصنوعی: ستاره‌ها از گوهر تاج پادشاهان جدا شده و شکسته‌دست‌ها بر سواران زیباروی ظاهر می‌شوند.
از سر بت بند مصحف ها همی زرین کنند
وز دو چشم بت دو گوش نیکوانرا گوشوار
هوش مصنوعی: از سر بت، یعنی به خاطر زیبایی و جاذبه بت، عده‌ای به نوشتن و تزیین کتاب‌های مقدس مشغولند. همچنین، زیبایی چشمان بت باعث شده که گوشواره‌های زیبا و نیکویی برای آن‌ها بسازند.
تیغ ایشان دست یابد با اجل در یک بدن
اسبشان بازی کند با شیر دریک مرغزار
هوش مصنوعی: تیغ آنها به دست اجل می‌رسد و در همان حال، اسب‌شان به بازی با شیر در مرتع مشغول است.
هر که چون محمود پشتی دارد اندر روز جنگ
چون سر لشکر مقدم باشد اندر کار زار
هوش مصنوعی: هر کسی که همچون محمود در روز نبرد پشتیبان و حامی دارد، در میدان جنگ به مانند فرمانده در صف مقدم قرار می‌گیرد.
لشکر او پیش دشمن ناکشیده صف هنوز
او بتیغ از لشکر دشمن بر آورده دمار
هوش مصنوعی: سپاه او هنوز به میدان نبرد نرفته است، اما با شمشیرش از لشکر دشمن، ویرانی به پا کرده است.
من ملک محمود را دیدستم اندر چند جنگ
پیش لشکر خویشتن کرده سپر هنگام کار
هوش مصنوعی: من در برخی از جنگ‌ها، ملک محمود را دیدم که در نبرد با دشمنانش، سپر به دست گرفته بود و به دفاع از لشکر خود می‌پرداخت.
مردمان گویند سلطان لشکری دارد قوی
پشت لشکر اوست در هیجا بحق کردگار
هوش مصنوعی: مردم می‌گویند که سلطان یک ارتش نیرومند دارد و پشتوانه و پشتیبان این لشکر، خداوند است.
پیش ایزد روز محشر خسته بر خیزد ز خاک
هر که از شمشیر او شد در صف دشمن فکار
هوش مصنوعی: در روز قیامت، هر کسی که به خاطر ترس از خداوند و شمشیر او در مقابل دشمنان قرار گرفته، از خاک به پا خواهد خیزد.
نیست از شاهان گیتی اندرین گیتی چو او
وقت خدمت حق شناس و وقت زلت بردبار
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ یک از شاهان به اندازه او در زمان خدمت به خداوند شناخته شده و در زمان تحقیر و زلت صبور و استوار نیستند.
هر زمان افزون ز خدمت شاه پاداشی دهد
خادمان خویشرا، وینرا عجب کاری مدار
هوش مصنوعی: هر بار که شاه به خدمتکارانش پاداشی می‌دهد، این کار را چیز عجیبی ندان.
آنچه کرده ست از کرم با بندگان امروز او
با رسولان کرد خواهد ذوالمنن روز شمار
هوش مصنوعی: خداوند امروز به بندگان خود رحمت و لطف می‌کند و در آینده نیز همانند این رحمت را به پیامبران خواهد رساند. او همیشه بر نعمت‌هایش افزوده و به بندگانش توجه دارد.
هر یکی را در خور خدمت ثیابی دادخوب
خلعتی کو را بزرگی پود بود و فخر تار
هوش مصنوعی: هر کس را با توجه به لیاقت و شایستگی‌اش، جایگاهی مخصوص داده شده است. در حقیقت، هر کسی که لباس بزرگی و افتخار بر تن دارد، به تناسب مقامش مورد احترام و توجه قرار گرفته است.
زنده گردانید یکسر نام خویش و نام فخر
نیست گردانید یک یک نام ننگ و نام عار
هوش مصنوعی: او به طور کامل نام خود و افتخار را زنده کرده، در حالی که هر نام دیگری را به ننگ و عار تبدیل کرده است.
جان شیرین را فدای آن خداوندی کنند
کز پس ایزد بودشان بهترین پروردگار
هوش مصنوعی: جان خود را برای خدایی که بهترین پروردگار است، فدای او می‌کنند، چرا که او از جانب خداوند بر آن‌ها نازل شده است.
از رضای او نتابند و مر او را روز جنگ
یکدل و یک رای باشند و موافق بنده وار
هوش مصنوعی: افرادی که در زمان جنگ از رضایت خداوند منحرف نشوند و با همدیگر یکدل و هم‌رای باشند، باید همچون بندگان خدا عمل کنند.
وقت فتح از بخشش نیکو بودشان ملک ومال
وقت بزم از خلعت نیکو بودشان یادگار
هوش مصنوعی: زمانی که پیروزی به دست می‌آید، به بخشش‌های خوب نیاز است؛ و در زمان جشن و celebraation، یادگاری‌ها و هدایای زیبا بر اهمیت دارند.
بخششی کان دخل شاهان بودی اندر باستان
خلعتی کان خسروان را بودی اندر روزگار
هوش مصنوعی: بخشش و بخشندگی که باعث رونق و درآمد شاهان در گذشته بود، مانند لباس و جامه‌ای است که پادشاهان در دوران خود داشتند.
پیش خسرو روز خدمت چون خزان اندر شود
باز گردند از فراوان ساز نیکو چون بهار
هوش مصنوعی: وقتی که روز خدمت به پیشگاه خسرو فرا می‌رسد، مانند روزهای خزان که دوباره بهار سر می‌رسد، همگی با شوق و نشاط به سوی او بر می‌گردند و کارهای خوب و نیک را انجام می‌دهند.
از نوازشهای سلطان دل پر از لهو و طرب
وز کرامتهای سلطان تن پر از رنگ و نگار
هوش مصنوعی: از مهربانی‌های پادشاه، دل شاد و مملو از خوشی و شادی می‌شود، و از بزرگی و لطف پادشاه، جسم نیز زیبا و پر از طراوت و رنگ می‌گردد.
بر میانشان حلقه بند کمرها شمش زر
زیر ران با ساز زرین مرکبان راهوار
هوش مصنوعی: در بین آن‌ها حلقه‌ای از کمرها وجود دارد و زیر ران‌هایشان شمش طلا قرار دارد، که با ساز و برگ طلایی برای سواری آماده شده است.
از تفاخر وز بزرگی و زکرامت بر زمین
زیر نعل مرکبانشان مشک برخیزد غبار
هوش مصنوعی: از خودبزرگ‌بینی، عظمت و بزرگواری آن‌ها باعث می‌شود که در هنگام عبور مرکب‌هایشان، غبار و عطر مشک از زمین برمی‌خیزد.
زینهمه بهتر مر ایشان راهمی حاصل شود
چیست آن، خوشنودی شاه و رضای کردگار
هوش مصنوعی: بهتر از تمام اینها، دستاوردی که برای آنان حاصل می‌شود، چه چیزی می‌تواند باشد؟ جز رضایت پادشاه و خشنودی خداوند.
با چنین نیکو کرامت ها که می بینند باز
بیش ازین باشد کرامتشان امید از شهریار
هوش مصنوعی: با این همه نیکی و بزرگی که مشاهده می‌کنند، باز هم انتظار دارند که کرامت‌های بیشتری از سوی پادشاه ببینند.
وانگهی زیشان نباشد نعمت سلطان دریغ
نعمتی کو را بر آن کرده ست یزدان کامگار
هوش مصنوعی: پس از آن، از آن‌ها نعمت و بخشش سلطان وجود ندارد؛ افسوس به نعمت‌هایی که خداوند برای آن‌ها قرار داده است.
نعمتش پاینده بادو دولتش پیوسته باد
دولت او بیکران و نعمت او بی کنار
هوش مصنوعی: نعمت‌های او همیشه پایدار و ماندگار باشد و حکومتش همیشه برقرار و ادامه داشته باشد. قدرت او بی‌پایان و نعمت‌هایش بی‌نهایت است.
بندگان وکهتران را حق چنین باید شناخت
شاد باش ای پادشاه حقشناس حقگزار
هوش مصنوعی: باید توجه کرد که وظیفه‌ ما در برابر بندگان و کسانی که از ما پایین‌تر هستند این است که به حق آن‌ها احترام بگذاریم. بنابراین، ای پادشاهی که به حق و حقوق مردم آشنا هستی، شاد و خوشحال باش.
راست پنداری خزینه خسروان امروز شاه
بر رسولان عرضه کرد و بر سپه پاشید خوار
هوش مصنوعی: امروز شاه گنجینه‌اش را به پیامبران نشان داد و آن را بر دل‌های سپاهیان پخش کرد.
کز در میدان او تا گوشه ایوان او
مرکب سیمین ستامست و بت سیمین عذار
هوش مصنوعی: از ورودی میدان تا کنج ایوان او، اسب نقره‌ای در حال دویدن است و بت نقره‌ای زیبایی او را می‌نگرد.
هر نو آیین مرکبی زان کشوری کرده پریش
هر بتی زان صد بت زرین شکسته در بهار
هوش مصنوعی: در هر سرزمین جدیدی، نشانه‌ای از آن کشور به وجود آمده و دنیا را دچار تغییر و تحول کرده است. همچنین، هر عقیده و نمادی که به آن کشور تعلق داشته، با گذر زمان و در فصول تازه، دچار شکست و تحلیل می‌شود.
آن بکشی زینت میدان خسرو روز جنگ
وین بخوبی شمسه ایوان خسرو روز بار
هوش مصنوعی: در روز جنگ، زیبایی و جلال خسرو مانند ستاره‌ای درخشان است، و در روز بار، این زیبایی به خوبی در ایوان خسرو خود را نشان می‌دهد.
آن برزم اندر نبشته پیش او دشت نبرد
وین ببزم اندر گرفته پیش او جام عقار
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به دو تصویر متضاد اشاره می‌کند. در یک سو، اشاره به میدان جنگ و نبرد دارد که نشان‌دهنده‌ی سختی و چالش‌های زندگی است. در سوی دیگر، به میخوارگی و لذت‌جویی اشاره می‌کند که نماد آرامش و خوش‌گذرانویی است. این تضاد نشان‌دهنده‌ی انتخاب‌ها و مسیرهای متفاوت زندگی است که انسان‌ها ممکن است در آن‌ها قرار بگیرند.
از فراوان دیدن هرای زر امروز گشت
دیده اندر چشم هر بیننده ای زر عیار
هوش مصنوعی: امروز به خاطر زیاد دیدن طلا، چشمان هر بیننده‌ای پر از طلا شده است.
کی بود کردار ایشان همبر کردار او
کی تواند بود تاری لیل چون روشن نهار
هوش مصنوعی: کیست که بتواند کردار آنان را با کردار او مقایسه کند؟ همان‌طور که شب تار نمی‌تواند مانند روز روشن باشد.
ای یمین دولت عالی و ملت را امین
دولت از تو با سکون و ملت از تو با قرار
هوش مصنوعی: ای سرور بزرگ و قدرتمند، تو ملتی را به آرامش و ثبات داده‌ای و از تو امیدواریم که در حکمت و صداقت خود باقی بمانی.
عزم تو کشور گشا و خشم تو بدخواه سوز
رمح تو پولاد سنب و تیغ تو جوشن گذار
هوش مصنوعی: عزم تو به قدری قوی و نیرومند است که می‌تواند سرزمین‌ها را فتح کند، و خشم تو به اندازه‌ای خطرناک است که می‌تواند دشمنان را از بین ببرد. نیز، تیزی سلاح تو به مانند فولاد است و شمشیرت چون زره‌ای محکم عمل می‌کند.
موی بر اندام بدخواهت زبان گردد همی
از پی آن تا زشمشیر تو خواهد زینهار
هوش مصنوعی: موهای بر اندام بدخواهت به زبان خواهند آمد و به خاطر آن، او از شمشیر تو خواهد ترسید.
یک سوار از خیل تو، وز دشمنان پنجاه خیل
یک پیاده از تو وز گردنکشان پانصد سوار
هوش مصنوعی: یک رزمنده از لشکر تو به اندازه پنجاه رزمنده از دشمن قدرتمند است و همچنین یک سرباز معمولی از تو به‌اندازه پانصد سوار شجاع از دیگران ارزشمند است.
هم سخاوت را کمالی هم بزرگی را جمال
هم شجاعت راجلالی هم شریعت را شعار
هوش مصنوعی: این بیت به ویژگی‌های مثبت و عالی انسان‌ها اشاره می‌کند. سخاوت، بزرگی، شجاعت و شریعت هر کدام جنبه‌های خاصی از زندگی را زیبا و برجسته می‌سازند. سخاوت به معنای بخشندگی و سخاوت قلبی است، بزرگی به اخلاق و طرز رفتار با دیگران مربوط می‌شود، شجاعت به داشتن جسارت و نیروی درونی اشاره دارد و شریعت نمایانگر اصول و قواعد اخلاقی در زندگی است. هر کدام از این خصوصیات به نوعی باعث تعالی انسان و جامعه می‌شوند.
تا درخت نار نارد عنبر و کافور بر
تا درخت گل نیارد سنبل و شمشاد بار
هوش مصنوعی: تا زمانی که درخت نارنج، عطر خوش عنبر و کافور را به مشام برساند، درخت گل هرگز نخواهد توانست سنبل و شمشاد را به بار نشاند.
تا ز دیبا بفکند نوروز بر صحرا بساط
تا ز دریا بر کشد خورشید بر گردون بخار
هوش مصنوعی: نوروز با زیبایی و شکوهی که دارد، مانند فرش رنگین بر خاک صحرا پهن می‌شود و همچون خورشیدی که از دریا برمی‌خیزد، در آسمان به درخشش می‌پردازد.
دیر باش و دیر زی وکام جوی وکام یاب
شاه باش و شاد زی و مملکت گیر و بدار
هوش مصنوعی: به آرامی زندگی کن، به آرامی زمانی را سپری کن و خواسته‌هایت را پیگیر باش و به دست آور. شاد باش و زندگی خوبی داشته باش و به دست آوردن سرزمین و جایگاه از یاد نبر.