شمارهٔ ۲۸ - در مدح خواجه ابوعلی حسنک میکال نیشابوری
از باغ باد بوی گل آورد بامداد
وز گل مرا سوی مل سوری پیام داد
گفتا من آمدم تو بیا تا بروی من
آزادگان ز خواجه بنیکی کنند یاد
خواجه بزرگ ابوعلی آن بی بهانه جود
خواجه بزرگ ابوعلی آن بی بهانه راد
دستور شهریار که اندر سپاه او
صد شاه و خسروست چو کسری و کیقباد
این شهریار تا ابد الدهر زنده باد
وین خواجه جاودانه بدین شهریار شاد
شادند و بیغمند همه مردمان بدو
چندانکه ممکنست بشادی همی زیاد
رادست شاه وخواجه همان راه برگرفت
با شاه بس موافق و اندر خور اوفتاد
این راد مرد را بکه خواهم قیاس کرد
کاندر جهان بفضل ز مادر چنو نزاد
از عدل و داد به چه شناسی درینجهان
آراسته ست مجلس خواجه بعدل و داد
شرم و تواضعست مر او را ز حد بدر
آری چنین بود چو خرد باشد اوستاد
ما را همی نشاند و شاهان ترک را
آنجا ز بهر فخر بسر باید ایستاد
ایمن شداز بد و بهمه کامها رسید
آنکس که پای خویش بدین خانه در نهاد
جاوید شاد باد و تن آسان و تندرست
آن مهتر کریم خصال ملک نژاد
این نوبهار خرم و این روزگار خوش
بر خسرو جهان و بر او بر خجسته باد
بدخواه اونژند و سر افکنده و خجل
چون کل که از سرش برباید عمامه باد
شمارهٔ ۲۷ - در تهنیت خلعت وزارت گوید: ای دل میر اولیا بتو شادشمارهٔ ۲۹ - در تهنیت جشن سده و مدح وزیر گوید: گر نه آیین جهان از سر همی دیگر شود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از باغ باد بوی گل آورد بامداد
وز گل مرا سوی مل سوری پیام داد
هوش مصنوعی: در صبحگاه، نسیم از باغ عطر گلها را به همراه آورد و بوی گل، پیامی از محبوبم به من رساند.
گفتا من آمدم تو بیا تا بروی من
آزادگان ز خواجه بنیکی کنند یاد
هوش مصنوعی: یکی گفت: من آمدم، تو هم بیا تا بروی. آزادگان از لطف و خوبی آقا یاد میکنند.
خواجه بزرگ ابوعلی آن بی بهانه جود
خواجه بزرگ ابوعلی آن بی بهانه راد
هوش مصنوعی: ابوعلی بزرگ با سخاوت و بخشندگی خاصی که دارد، همیشه به خاطر نیکیهایش در یادها خواهد ماند. او با گشادهدستی و بدون هیچ بهانهای، همواره در خدمت دیگران بوده و به آنها کمک کرده است.
دستور شهریار که اندر سپاه او
صد شاه و خسروست چو کسری و کیقباد
هوش مصنوعی: دستور شهریار به این معناست که در فرماندهی او، تعداد زیادی پادشاه و فرمانروا وجود دارد، همانند کسری و کیقباد.
این شهریار تا ابد الدهر زنده باد
وین خواجه جاودانه بدین شهریار شاد
هوش مصنوعی: این پادشاه همیشه زنده و پایدار باشد و این بزرگوار همواره برای او شاد و خرم باشد.
شادند و بیغمند همه مردمان بدو
چندانکه ممکنست بشادی همی زیاد
هوش مصنوعی: همه مردم به خاطر او خوشحال و بیغم هستند، تا جایی که ممکن است، به شادیهای بیشتری دست یابند.
رادست شاه وخواجه همان راه برگرفت
با شاه بس موافق و اندر خور اوفتاد
هوش مصنوعی: دست شاه و خواجه به یک شیوه عمل کردند و با شاه به توافق رسیدند و در نتیجه به همان مسیر ادامه دادند.
این راد مرد را بکه خواهم قیاس کرد
کاندر جهان بفضل ز مادر چنو نزاد
هوش مصنوعی: این مرد با عظمت را نمیتوان هیچکس را با او مقایسه کرد، چرا که در دنیا کسی به فضیلت و بزرگی او همچون او به دنیا نیامده است.
از عدل و داد به چه شناسی درینجهان
آراسته ست مجلس خواجه بعدل و داد
هوش مصنوعی: در این دنیا، چگونه میتوانی عدالت و انصاف را بشناسی، در حالیکه مجلس و محفل اربابان با عدالت و انصاف آراسته شده است؟
شرم و تواضعست مر او را ز حد بدر
آری چنین بود چو خرد باشد اوستاد
هوش مصنوعی: شرم و فروتنی او را از حد خود فراتر میبرد، زیرا اگر خردمند باشد، باید یاد بگیرد و به استاد احترام بگذارد.
ما را همی نشاند و شاهان ترک را
آنجا ز بهر فخر بسر باید ایستاد
هوش مصنوعی: ما را همنشین کرد و شاهان ترک را برای فخر، باید در آنجا ایستاد.
ایمن شداز بد و بهمه کامها رسید
آنکس که پای خویش بدین خانه در نهاد
هوش مصنوعی: کسی که با پای خود به این خانه وارد شد، از همهی خطرات در امان ماند و به همه آرزوهایش دست یافت.
جاوید شاد باد و تن آسان و تندرست
آن مهتر کریم خصال ملک نژاد
هوش مصنوعی: شاد و خوشحال باشد جاوید، راحت و تندرست زندگی کند. او شخصی با فضائل نیکو و از خانوادهای با اصل و نسب بالا است.
این نوبهار خرم و این روزگار خوش
بر خسرو جهان و بر او بر خجسته باد
هوش مصنوعی: این بهار زیبا و این دوران خوش بر پادشاه جهان و بر او، خوش شانسی و شادی آرزو میکند.
بدخواه اونژند و سر افکنده و خجل
چون کل که از سرش برباید عمامه باد
هوش مصنوعی: بدخواه و دشمن در حالتی حقیر و شرمنده است، مانند کل که وقتی که عمامهاش برود، خجالت زده میشود.