شمارهٔ ۲۱۲ - در مدح خواجه عمید حامد بن محمدالمهتدی گوید
تا دل من ز دست من بستدی
سر بسر ای نگار دیگر شدی
چاره و راه خویش گم کرده ام
تا تو مرا به راه پیش آمدی
من زهمه جهان دلی داشتم
آمدی وز دست من بستدی
دل به تو دادم و دلت نستدم
مردم دیدی تو بدین بی بدی
گویی بیدلی و با من دو دل
لاجرم ای صنم به کام خودی
جان و دل من آن خواجه ست و تو
چنگ به چیز خواجه اندر زدی
عالم فضل و علم خواجه عمید
حامد بن محمد المهتدی
آن که همه درفشد از روی او
رادی و فضل و فره ایزدی
ای همه حری و همه مردمی
وی همه رادی و همه بخردی
رادی را تو اول و آخری
حری را تو ضظغ و ابجدی
باخبر از فنون فضل وادب
هست به پیش تو کم از مبتدی
وقت کفایت ار چه کافی کسیست
گوید کاستاد چومن صد شد ی
موبد اگر امام دانش بود
توبه همه طریقها موبدی
سایل اگر چه جان بخواهد زتو
بدهی و همچنین بدی تا بدی
باشد اگر صد هنری مرد، تو
پیشتر و بیشتر از هر صدی
تو زهمه جهان به پیشی و نام
همچو ز جمع روزهاشنبدی
تا شبهی نیاید از آبنوس
همچو ز دار پرنیان تربدی
گنبد بر شده فرود تو باد
همچو بهشت از زبر گنبدی
عید مبارکست می خواه از آن
کز رخ اوبه لب همی گل چدی
گشته ز رنگ سبزه و ارغوان
باغ و چمن زمردی و بسدی
چشم مخالف را بیاژن به تیر
چون کف یاران که به زر آژدی
شمارهٔ ۲۱۱ - در مدح خواجه ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی گوید: دل من همی داد گفتی گواییشمارهٔ ۲۱۳ - در مدح سلطان مسعود بن سلطان محمود گوید: زنخدانی چون سیم وبراو از شبه خالی
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا دل من ز دست من بستدی
سر بسر ای نگار دیگر شدی
هوش مصنوعی: وقتی که تو دل من را از دستم گرفتنی، دیگر آن نگار زیبا که بودی، تغییر کردهای.
چاره و راه خویش گم کرده ام
تا تو مرا به راه پیش آمدی
هوش مصنوعی: من راه و چارهی خود را گم کردهام، تا زمانی که تو به کمک من آمدی و به من مسیر را نشان دادی.
من زهمه جهان دلی داشتم
آمدی وز دست من بستدی
هوش مصنوعی: من در این جهان دلی داشتم که به خاطر تو به چنگت افتاد و از من گرفته شد.
دل به تو دادم و دلت نستدم
مردم دیدی تو بدین بی بدی
هوش مصنوعی: قلبم را به تو سپردم، اما تو هیچ توجهی به آن نکردی. آیا نقیضش را نمیبینی که من در این حال بیکسی چه عذابی میکشم؟
گویی بیدلی و با من دو دل
لاجرم ای صنم به کام خودی
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تو نیز دلی شاد و خوشبختی داری، و من هم در این میان به خوبی از عشق و وابستگیام به تو لذت میبرم.
جان و دل من آن خواجه ست و تو
چنگ به چیز خواجه اندر زدی
هوش مصنوعی: جان و دل من متعلق به آن آقاست و تو به چیزهایی که به او مربوط میشود، آسیب زدی.
عالم فضل و علم خواجه عمید
حامد بن محمد المهتدی
هوش مصنوعی: عالمی پر از دانش و فضیلت، که به نام حامد بن محمد المهتدی شناخته میشود.
آن که همه درفشد از روی او
رادی و فضل و فره ایزدی
هوش مصنوعی: آن کسی که همه زیباییها و خوبیها از روی او میتابد، صفاتی چون علم و کرامت و نعمتهای الهی را دارد.
ای همه حری و همه مردمی
وی همه رادی و همه بخردی
هوش مصنوعی: تو همیشه با حیا و با معرفت هستی و همواره با روحیهای شاد و با عقلی روشن در زندگی شرکت میکنی.
رادی را تو اول و آخری
حری را تو ضظغ و ابجدی
هوش مصنوعی: تو آغاز و انجام هر چیز هستی و در حقیقت، تو تمام الفبا و رمز و رازها را در خود داری.
باخبر از فنون فضل وادب
هست به پیش تو کم از مبتدی
هوش مصنوعی: کسی که با اصول علمی و آداب آشناست، در کنار تو چیزی از یک تازهکار کم ندارد.
وقت کفایت ار چه کافی کسیست
گوید کاستاد چومن صد شد ی
هوش مصنوعی: زمانی که همه چیز به اندازه کافی است، چرا کسی هنوز نمیگوید که کم داریم؟ من به اندازه صد نفر کار میکنم و این کافی است.
موبد اگر امام دانش بود
توبه همه طریقها موبدی
هوش مصنوعی: اگر پیشوای دانش، بزرگترین عالم باشد، در آن صورت، بازگشت و توبه از همه راهها، مانند عبادت او خواهد بود.
سایل اگر چه جان بخواهد زتو
بدهی و همچنین بدی تا بدی
هوش مصنوعی: اگر کسی از تو درخواست جان کند، تو باید با او به خوبی رفتار کنی و حتی اگر بدی هم ببیند، همچنان نیکی را ادامه بدهی.
باشد اگر صد هنری مرد، تو
پیشتر و بیشتر از هر صدی
هوش مصنوعی: اگرچه دیگران هنری دارند، تو در مهارتهایت از همهی آنها پیشرفتهتر و بیشتر هستی.
تو زهمه جهان به پیشی و نام
همچو ز جمع روزهاشنبدی
هوش مصنوعی: تو از همه دنیا برتری و نامت مانند روزهایی است که دیگران نمیشنوند.
تا شبهی نیاید از آبنوس
همچو ز دار پرنیان تربدی
هوش مصنوعی: تا زمانی که شب تیرهای از چوب سیاه و ظالم بر نیامده، مانند پارچه نرم و گرانبهای ابریشم به دنیا نمیآید.
گنبد بر شده فرود تو باد
همچو بهشت از زبر گنبدی
هوش مصنوعی: برجی بلند و مرتفع ساخته شده است که به خاطر تو و نشانههای زیباییات مانند بهشتی از آسمان میدرخشد.
عید مبارکست می خواه از آن
کز رخ اوبه لب همی گل چدی
هوش مصنوعی: عید مبارک است! این روز را با شادی و خوشحالی جشن بگیر و از زیباییهای زندگی لذت ببر. چهره دوستت مانند گل است و لبخندش دل انگیز.
گشته ز رنگ سبزه و ارغوان
باغ و چمن زمردی و بسدی
هوش مصنوعی: باغ و چمن به خاطر رنگ سبز و ارغوانی زیبا شدهاند و به شکلی درخشان و زیبا به نظر میرسند.
چشم مخالف را بیاژن به تیر
چون کف یاران که به زر آژدی
هوش مصنوعی: چشم دشمن را با دقت و هدفگیری بیفکنید، مثل اینکه یاران شما با طلا به همدیگر مینگرند.
حاشیه ها
1401/03/31 15:05
جهن یزداد
این یکی از بهترین سروده های فرخیست نمیدانم چرا کسی نمیخواند
آنکه درفشد همه از روی او
رادی و فر و فره ایزدی