شمارهٔ ۱۷۶ - در دعای سلطان و تقاضای ملازمت سفر گوید
ای بر گذشته از ملکان پایگاه تو
قدر تو بر سپهر بر آورده گاه تو
ماه منیر صورت ماه درفش تو
روز سپید سایه چتر سیاه تو
جان ملوک را فزع آید زتیغ تو
جاه ملوک راحسد آید ز جاه تو
مریخ روز معرکه شاها غلام تست
چونانکه زهره روز میزدست داه تو
جز جود بر تو هیچ کسی پادشاه نیست
گنج ترا تهی کند این پادشاه تو
برتر گناه نزد تو بخلست و هیچ کس
زین روی بر تو چیره نبیند گناه تو
تو کارها تبه نکنی ور تبه کنی
از راست کرده های جهان به تباه تو
هر دشمنی که بند تو و چاه تو بدید
او را اجل برون برد از بند و چاه تو
بر گرد رزمگاه تو گر باد بگذرد
ناخسته گشته نگذرد از رزمگاه تو
آن کیست کو به جان نبود مهر جوی تو
وآن کیست کو به دل بود نیکخواه تو
باز عدوی تو بهراسد ز کبک تو
کوه مخالف تو، نسنجد به کاه تو
فربه شده ست و روز فزون گنج و ملک تو
زان نیز کاسته تن بدخواه جاه تو
ای پیشگاه بار خدایان روزگار
ای بر بهشت جسته شرف پیشگاه تو
بر عزم رفتنی ومرا رای رفتنست
از بهر خدمت تو ملک با سپاه تو
با بندگان مرا به ره اندر عدیل کن
تا در دو دیده سرمه کنم خاک راه تو
اندر پناه خویش مرا جایگاه ده
کایزد نگاهدار تو باد و پناه تو
هر شاعری به گاه امیری بزرگ شد
نشگفت اگر بزرگ شدم من به گاه تو
فضل تو بر همه شعرا گستریده شد
گسترده باد برتو رضای اله تو
باشد همیشه عزو سعادت ترا قرین
کردار تو بود به سعادت گواه تو
ماه منیر و مهر فروزنده پرتوی
هست از مه درفش و ز چتر سیاه تو
تاسال و ماه و روز وشبست اندرین جهان
فرخنده باد روز وشب و سال و ماه تو
اندر نبرد پشت و پناه تو کردگار
وندر میزد مونس جان تو ماه تو
شمارهٔ ۱۷۵ - در مدح ملک زاده مسعود بن محمود بن سبکتگین: ای خانه مبارک و باغ بآفرینشمارهٔ ۱۷۷ - در مدح خواجه ابوسهل احمد بن حسن حمدوی گوید: سروی شنیده ای که بود ماه بار او ؟
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بر گذشته از ملکان پایگاه تو
قدر تو بر سپهر بر آورده گاه تو
هوش مصنوعی: ای کسی که مقام تو از پادشاهان بالاتر است، ارزش تو چنان است که در آسمانها جایگاه ویژهای داری.
ماه منیر صورت ماه درفش تو
روز سپید سایه چتر سیاه تو
هوش مصنوعی: ماه زیبا به مانند درفش توست که در روز روشن از چتر سیاه تو سایه میافکند.
جان ملوک را فزع آید زتیغ تو
جاه ملوک راحسد آید ز جاه تو
هوش مصنوعی: ملوک از شمشیر تو ترس دارند، و به خاطر مقام و جایگاه تو حسادت میورزند.
مریخ روز معرکه شاها غلام تست
چونانکه زهره روز میزدست داه تو
هوش مصنوعی: در روز نبرد، مریخ همچون غلام توست و زهره در روز میدرخشد و به تو هدیه میدهد.
جز جود بر تو هیچ کسی پادشاه نیست
گنج ترا تهی کند این پادشاه تو
هوش مصنوعی: جز generosity هیچکس به مقام سلطنت نمیرسد، زیرا ثروت تو تنها با این بخشش خالی میشود.
برتر گناه نزد تو بخلست و هیچ کس
زین روی بر تو چیره نبیند گناه تو
هوش مصنوعی: بالاترین گناه در نظر تو بخل است و به همین خاطر هیچکس نمیتواند بر گناه تو تسلّط پیدا کند.
تو کارها تبه نکنی ور تبه کنی
از راست کرده های جهان به تباه تو
هوش مصنوعی: حواست باشد که در کارهایت اشتباهی نکنی، زیرا با اعمال نادرستت میتوانی خود را از نعمتها و موقعیتهای خوب زندگی دور کنی.
هر دشمنی که بند تو و چاه تو بدید
او را اجل برون برد از بند و چاه تو
هوش مصنوعی: هر دشمنی که تو را و گرفتاریت را مشاهده کند، سرنوشتش او را از آن گرفتاریا و مشکلات دور میکند.
بر گرد رزمگاه تو گر باد بگذرد
ناخسته گشته نگذرد از رزمگاه تو
هوش مصنوعی: اگر بادی از کنار میدان نبرد تو بگذرد، بیآنکه خواسته باشد، از میدان تو نمیگذرد و در یاد تو باقی میماند.
آن کیست کو به جان نبود مهر جوی تو
وآن کیست کو به دل بود نیکخواه تو
هوش مصنوعی: کیست آنکه به خاطر تو عشق و محبت ندارد و کیست آنکه با دل نیکاندیش و خیرخواه توست؟
باز عدوی تو بهراسد ز کبک تو
کوه مخالف تو، نسنجد به کاه تو
هوش مصنوعی: دشمن تو از زیباییات میترسد، مانند کوهی که نمیتواند کوچکترین چیز تو را نادیده بگیرد.
فربه شده ست و روز فزون گنج و ملک تو
زان نیز کاسته تن بدخواه جاه تو
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که روز به روز امکانات و ثروت تو بیشتر شده، اما از طرفی دشمنان و حسودان به تو آسیب زده و از آنچه که داری، کم کردهاند.
ای پیشگاه بار خدایان روزگار
ای بر بهشت جسته شرف پیشگاه تو
هوش مصنوعی: ای کسی که در برابر تو مقام و عزت خدایان روزگار قرار دارد، ای که برای رسیدن به بهشت به شرافت تو پناه آوردهام.
بر عزم رفتنی ومرا رای رفتنست
از بهر خدمت تو ملک با سپاه تو
هوش مصنوعی: من مصمم به رفتن هستم و تصمیم دارم که به خاطر خدمت به تو و به همراهی سپاه تو این کار را انجام دهم.
با بندگان مرا به ره اندر عدیل کن
تا در دو دیده سرمه کنم خاک راه تو
هوش مصنوعی: مرا با بندگان خود در مسیر درست هدایت کن تا بتوانم از خاک راه تو بر دو دیدهام سرمه بزنم.
اندر پناه خویش مرا جایگاه ده
کایزد نگاهدار تو باد و پناه تو
هوش مصنوعی: در پناه رحمت خود، به من مکانی بده که ایزد تو را حفظ کند و به تو پناه دهد.
هر شاعری به گاه امیری بزرگ شد
نشگفت اگر بزرگ شدم من به گاه تو
هوش مصنوعی: هر شاعر در زمان یک پادشاه به معروفیت و بزرگی دست مییابد، بنابراین جای شگفتی نیست که من نیز در زمان تو به بزرگی رسیدهام.
فضل تو بر همه شعرا گستریده شد
گسترده باد برتو رضای اله تو
هوش مصنوعی: نعمت و لطف تو بر تمامی شاعران فراگیر شده است، امیدوارم که رضای الهی بر تو همواره برقرار باشد.
باشد همیشه عزو سعادت ترا قرین
کردار تو بود به سعادت گواه تو
هوش مصنوعی: همیشه خوشبختی و شرافت تو به کردار و اعمالت بستگی دارد و این اعمال تو هستند که گواهی برای سعادتت میدهند.
ماه منیر و مهر فروزنده پرتوی
هست از مه درفش و ز چتر سیاه تو
هوش مصنوعی: ماه زیبا و درخشان به مانند نوری است که از پرچم بزرگ تو و از سایه سیاه تو تابیده میشود.
تاسال و ماه و روز وشبست اندرین جهان
فرخنده باد روز وشب و سال و ماه تو
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این دنیا زندگی میکنی، روز و شب و سال و ماهت مبارک و خوش باشد.
اندر نبرد پشت و پناه تو کردگار
وندر میزد مونس جان تو ماه تو
هوش مصنوعی: در جنگ، خداوند پشت و پناه تو بود و در لحظات سخت، ماه تو مونس جانت بود.