گنجور

شمارهٔ ۱۶۱ - در مدح خواجه ابوسهل دبیر وزیرامیر یوسف

اندر آمد به باغ باد خزان
گرد برگشت گرد شاخ رزان
رز دژم روی گشت و لرزه گرفت
عادت او چنین بود به خزان
رز چرا تراسدای شگفت ز باد
چون نترسد همی رز از رزبان
باز رزبان به کارد برد رز
بچه نازنین کند قربان
گرچه سردست باد را زنهار
نرسد زومگر به جامه زیان
جامه خوشتر بر تو یا فرزند
نی که فرزند خوشترست از آن
رز مسکین به مهر چندین گاه
بچه پرورد در بر و پستان
رفت رزبان سنگدل که دهد
مادران را ز بچگان هجران
ما غم رز چرا خوریم همی
خیز تا باده ها خوریم گران
ساقیا! بار کن ز باده قدح
باده چون گداخته مرجان
مطربا! تو بساز رود نخست
مدحت خواجه عمید بخوان
خواجه بوسهل داد پرور و دین
کدخدای برادر سلطان
آن بزرگ آمده زخانه خویش
وز بزرگی بدو دهند نشان
دیده پیوسته در سرای پدر
ز ایران را و شاعران برخوان
چشم او پر زمال ونعمت خویش
زو رسیده عطا بدین و بدان
همه تا کوشد اندر آن کوشد
که دل غمگنی کند شادان
خدمت او همی کند همه کس
او کند باز خدمت مهمان
مجمع شاعران بود شب و روز
خانه آن بزرگوار جهان
راست گویی جدا جدا هر روز
همه را هست نزد او دیوان
نامجویست و زود یابد نام
هر که را فضل باشد و احسان
هر که نیکو کند نکو شنود
گر ندانسته ای درست بدان
خواجه را بیهده گرفته نشد
راه مردان و مهتران و ردان
همچنان کز ستارگان خورشید
خواجه پیداست از همه اقران
نزد او عرض او عزیز ترست
از گرامی تن و عزیز روان
در جوانی بزرگنامی یافت
وین عجایب بود ز مرد جوان
تا هوا را پدید نیست کنار
تا فلک را پدید نیست کران
تا بخار از زمین شود به هوا
تا فرود آید از هوا باران
دولتش یار باد و بخت رفیق
رای او کارکرد زین دو میان
قسمش از مهرگان سعادت و عز
قسم بدخواه او بلا و هوان

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اندر آمد به باغ باد خزان
گرد برگشت گرد شاخ رزان
هوش مصنوعی: باد خزان به باغ آمد و برگ‌ها را به دور خود چرخاند و دوباره به شاخه‌ها برگشت.
رز دژم روی گشت و لرزه گرفت
عادت او چنین بود به خزان
هوش مصنوعی: گل سرخ به خاطر زیبایی و شادابی‌اش وقتی به پاییز می‌رسد، دچار بی‌حوصلگی و پژمردگی می‌شود. این حال و هوای غمگینی که برای گل اتفاق می‌افتد، به خاطر طبیعت آن است که در فصول تغییر، احساس یأس و سستی می‌کند.
رز چرا تراسدای شگفت ز باد
چون نترسد همی رز از رزبان
هوش مصنوعی: چرا گل، با وزش باد، ترسی ندارد؟ آیا از زیبایی‌اش نمی‌ترسد؟
باز رزبان به کارد برد رز
بچه نازنین کند قربان
هوش مصنوعی: این بیت به بیان احساسات عمیق و محبت به یک کودک نازنین می‌پردازد. فردی با عشق و محبت، چنین می‌گوید که به خاطر زیبایی و معصومیت آن کودک، جان خود را فدای او می‌کند. این حس نشان‌دهنده‌ی وابستگی و ارزشی است که به وجود این کودک داده می‌شود.
گرچه سردست باد را زنهار
نرسد زومگر به جامه زیان
هوش مصنوعی: هرچند که باد سردی در هر لحظه وجود دارد، اما نگران نباشید، چرا که در برابر آن، لباس شما از آسیب در امان است.
جامه خوشتر بر تو یا فرزند
نی که فرزند خوشترست از آن
هوش مصنوعی: لباس زیبا و خوش‌رنگی برای تو مناسب‌تر است یا فرزند؟ که در واقع، داشتن فرزند از هر چیزی بهتر و با ارزش‌تر است.
رز مسکین به مهر چندین گاه
بچه پرورد در بر و پستان
هوش مصنوعی: گل سرخ ضعیف و بی‌پناه به خاطر عشق و محبت، زمان‌های زیادی فرزندش را در آغوش و پستانش پرورش داد.
رفت رزبان سنگدل که دهد
مادران را ز بچگان هجران
هوش مصنوعی: دولت و خوشی پرچم سنگدل از میان رفت و اکنون مادران دلتنگ فرزندان خود هستند و از دوری آنها رنج می‌برند.
ما غم رز چرا خوریم همی
خیز تا باده ها خوریم گران
هوش مصنوعی: نگران غم و غصه‌های زندگی نباشیم، بیایید بلند شویم و با هم خوش بگذرانیم و از نوشیدنی‌ها لذت ببریم.
ساقیا! بار کن ز باده قدح
باده چون گداخته مرجان
هوش مصنوعی: ای ساقی! باده را در جام بریز، چرا که این باده مانند گُل سرخ سرخ و درخشان است.
مطربا! تو بساز رود نخست
مدحت خواجه عمید بخوان
هوش مصنوعی: نگارنده از نوازنده می‌خواهد تا ابتدا آهنگی بسازد و سپس ستایش و تمجید از خواجه عمید را بخواند.
خواجه بوسهل داد پرور و دین
کدخدای برادر سلطان
هوش مصنوعی: خواجه بوسهل، مسئول تربیت و آموزش، دین کدخدای برادر پادشاه است.
آن بزرگ آمده زخانه خویش
وز بزرگی بدو دهند نشان
هوش مصنوعی: آن فرد بزرگ و محترم از خانه‌اش بیرون آمده و مردم به او احترام گذاشته و نشانی از بزرگی‌اش را به او تقدیم می‌کنند.
دیده پیوسته در سرای پدر
ز ایران را و شاعران برخوان
هوش مصنوعی: چشم همیشه به دنبال سرزمین پدر است، ایران را و شعرای آن را مدام مورد توجه قرار بده.
چشم او پر زمال ونعمت خویش
زو رسیده عطا بدین و بدان
هوش مصنوعی: چشم او مملو از زیبایی و نعمت‌های خود است و به همین خاطر بخشش‌هایی به دیگران دارد.
همه تا کوشد اندر آن کوشد
که دل غمگنی کند شادان
هوش مصنوعی: هر کسی سعی می‌کند تا در دل شخصی غمگین شادی به وجود آورد.
خدمت او همی کند همه کس
او کند باز خدمت مهمان
هوش مصنوعی: هر کس به مهمان احترام می‌گذارد و به او خدمت می‌کند، در حقیقت، این کار در خدمت او نیز محسوب می‌شود.
مجمع شاعران بود شب و روز
خانه آن بزرگوار جهان
هوش مصنوعی: در شب و روز، جمعی از شاعران گرد هم می‌آمدند و در خانه آن بزرگوار جهان حضور داشتند.
راست گویی جدا جدا هر روز
همه را هست نزد او دیوان
هوش مصنوعی: هر روز راست‌گویی و صداقت به طور جداگانه وجود دارد و همه این موارد در نظر او به شکل یک دیوان بزرگ است.
نامجویست و زود یابد نام
هر که را فضل باشد و احسان
هوش مصنوعی: کسی که علم و فضیلت دارد، به سرعت شهرت و نام نیکو می‌یابد.
هر که نیکو کند نکو شنود
گر ندانسته ای درست بدان
هوش مصنوعی: هر کسی که عمل نیکویی انجام دهد، خوبی را از دیگران دریافت می‌کند. اگر به این موضوع آگاه نیستی، حالا باید بدانی.
خواجه را بیهده گرفته نشد
راه مردان و مهتران و ردان
هوش مصنوعی: خواجه به سادگی موفق نشد که راه مردان بزرگ و پیشوایان را بیابد.
همچنان کز ستارگان خورشید
خواجه پیداست از همه اقران
هوش مصنوعی: همچنان که از میان ستاره‌ها، خورشید خانم به خوبی نمایان است، او نیز از همه‌ی هم‌نسلان خود متمایز و برجسته‌تر است.
نزد او عرض او عزیز ترست
از گرامی تن و عزیز روان
هوش مصنوعی: در نزد او، درخواست و خواستهٔ انسان ارزشمندتر از جسم و جان عزیز اوست.
در جوانی بزرگنامی یافت
وین عجایب بود ز مرد جوان
هوش مصنوعی: در جوانی، او نامی بزرگ و مشهور پیدا کرد و این یک شگفتی بود از طرف یک مرد جوان.
تا هوا را پدید نیست کنار
تا فلک را پدید نیست کران
هوش مصنوعی: وقتی که هوا شکل و رنگی ندارد، آسمان هم به نظر نمی‌رسد که انتهایی داشته باشد.
تا بخار از زمین شود به هوا
تا فرود آید از هوا باران
هوش مصنوعی: وقتی بخار از زمین به آسمان برود، باران از آسمان نازل می‌شود.
دولتش یار باد و بخت رفیق
رای او کارکرد زین دو میان
هوش مصنوعی: خوشبختی و سرنوشت خوب، یاوری برای او هستند و به او کمک می‌کنند تا کارها را به پیش ببرد.
قسمش از مهرگان سعادت و عز
قسم بدخواه او بلا و هوان
هوش مصنوعی: قسم او به روز مهرگان نشانه سعادت و عزت است، در حالی که قسم بدخواه او به مصیبت و بدبختی اشاره دارد.