شمارهٔ ۱۴۲ - نیز در مدح سلطان محمد بن سلطان محمود گوید
همی کند به گل سرخ بر بنفشه کمین
همی ستاند سنبل ولایت نسرین
بنفشه و گل ونسرین و سنبل اندر باغ
به صلح باید بودن چو دوستان، نه بکین
میان ایشان جنگی بزرگ خواهد خاست
مگر که نرگس آن جنگ را دهد تسکین
سپاه روم وسپاه حبش بهم شده اند
ترا نمایم کآخر چه شور خیزد ازین
چه شور خواهی ازین بیش کان دوروی سپید
سیاه گردد و تو شرمناک و من غمگین
تو کودکی وندانی جواب مردم داد
مرا چه بخشی گر من کنم ترا تلقین
جواب ده که اگر نیستی سیاهی نیک
سیه نبودی چتر خدایگان زمین
امیر عالم عادل محمد محمود
جلال دولت و ملک و جمال ملت و دین
موفقی که دل خلق را به دست آورد
مؤیدی که جهان جمله کرد زیر نگین
هوای او چو شهادت پس از خلاف عدو
بهر دل اندر مأوی گرفت و گشت مکین
دل سپاه و رعیت بدو گرفت قرار
بدو فتاد امیدجهانیان همگین
همه سعادت و اقبال روی کرد بدو
ز قدر و مرتبه بر شد به آسمان برین
خدایگان جهان بر جهانش کرد ملک
یقین خلق گمان شد، گمان خلق یقین
ز روزگارش یاریست وز فلک تأیید
ز کردگارش توفیق وز ملک تمکین
شه عجم پدر او بدان همی کوشد
که بر کشد سر ایوان اوبه علیین
بنام او کند از روم تا بدان سوی زنگ
بدست او دهد از زنگ تا بدان سوی چین
خدای نیز همی حکم کرد ودولت او
همین دلیل نماید بر آنکه هست چنین
بهر شمار چنینست ور جز اینستی
بهر دل اندر چونین نباشدی شیرین
دو چشم سیر نگردد همی ز دیدن او
دل گره زده بگشاید آن گشاده جبین
اگر چه غمگین مردم بود، چو رویش دید
چوگل بخندد، شادان شودهم اندر حین
ببینی آنچه بخواهی چو روی او دیدی
من آزمودم، تو شو بیازماو ببین
ز بهر آنکه ببینند روی خوبش را
زنان بشویان بخشند هر زمان کابین
سزا بودکه بر اقران خویش فخر کند
خطاست این سخن، آن شاه را کجاست قرین
که دیدی از ملکان یک چنو و صد یک او
به خوی خوب وبه عزم درست و رای رزین
چنو نبیند ملک و چنو نبیند گاه
چنو نبیند تخت و چنونبیند زین
بود ز بخشش، بر گاه، تازه روی چو ماه
بود ز کوشش، برزین، چو آذر برزین
به دل دلیرو ببازو قوی ، به رای بلند
پس آنگه اورا با این بود خدای معین
مخالفی که سکالش کند بکینه او
جهان فسوس کند روز وشب بر آن مسکین
چگونه کوشد با آنکه گر مراد کند
بنات نعش کند رای پاکش از پروین
چنان به رای و به تدبیر بی سلیح سپاه
هزبر و پیل برون آرد از میان عرین
بقای شاه جهان باد کاین ملک به بقا
ز گنج شاهان آراسته همه غزنین
ز گنگ زود بفرمان شاه بستاند
هزار پیل دمان هر یکی چو خصن حصین
خدا امید پدر را وفا کناد ازو
همه بگویید، ای دوستان من آمین
شمارهٔ ۱۴۱ - نیز در مدح امیر ابواحمد محمد بن محمود غزنوی: نتوان کردازین بیش صبوری نتوانشمارهٔ ۱۴۳ - درمدح عضدالدوله امیر ابویعقوب یوسف بن ناصرالدین: ای نیمشب گریخته ز رضوان
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همی کند به گل سرخ بر بنفشه کمین
همی ستاند سنبل ولایت نسرین
هوش مصنوعی: در این بیت، به نوعی کنایه به زیبایی و لطافت گلها اشاره شده است. گل سرخ در حال verborgen شدن و نزدیکی به بنفشه است، در حالی که نسرین در حال کسب مقام و برتری است. این تصویر، به رقابت و در عین حال، هماهنگی میان زیباییهای طبیعی و اثرات آن بر یکدیگر اشاره دارد.
بنفشه و گل ونسرین و سنبل اندر باغ
به صلح باید بودن چو دوستان، نه بکین
هوش مصنوعی: در باغ باید گلها و گیاهان به طور صلحآمیز و دوستانه زندگی کنند و با یکدیگر در harmony باشند، نه اینکه با دشمنی و تنش.
میان ایشان جنگی بزرگ خواهد خاست
مگر که نرگس آن جنگ را دهد تسکین
هوش مصنوعی: در میان آنان درگیری بزرگی به وقوع خواهد پیوست، مگر اینکه زیبایی نرگس آن درگیری را آرام کند.
سپاه روم وسپاه حبش بهم شده اند
ترا نمایم کآخر چه شور خیزد ازین
هوش مصنوعی: سپاه روم و سپاه حبش در کنار هم قرار گرفتهاند، میخواهم به تو نشان دهم که در نهایت چه هیجانی از این اتفاق به وجود خواهد آمد.
چه شور خواهی ازین بیش کان دوروی سپید
سیاه گردد و تو شرمناک و من غمگین
هوش مصنوعی: چه احساس عجیبی خواهی داشت وقتی ببینی که دنیا به دو رنگ متضاد تبدیل شده، در حالی که تو شرمنده و من غمگین هستم.
تو کودکی وندانی جواب مردم داد
مرا چه بخشی گر من کنم ترا تلقین
هوش مصنوعی: تو هنوز کودک هستی و نمیدانی چگونه به سوالات مردم پاسخ بدهی. چه فایدهای دارد اگر من تو را تعلیم بدهم؟
جواب ده که اگر نیستی سیاهی نیک
سیه نبودی چتر خدایگان زمین
هوش مصنوعی: اگر نیستی، پس تیرگی تو نشان از خوبی و روشنایی ندارد و شبیه به سایهای میماند که به درستی زیر سرپرستی خداوند زمین قرار ندارد.
امیر عالم عادل محمد محمود
جلال دولت و ملک و جمال ملت و دین
هوش مصنوعی: امیر و فرمانروای عادل، محمد محمود، با شکوه و عظمت، نمایانگر قدرت و زیبایی ملت و دین است.
موفقی که دل خلق را به دست آورد
مؤیدی که جهان جمله کرد زیر نگین
هوش مصنوعی: کسی که بتواند دل مردم را به دست آورد، مانند کسی است که جهان را زیر کنترل خود دارد.
هوای او چو شهادت پس از خلاف عدو
بهر دل اندر مأوی گرفت و گشت مکین
هوش مصنوعی: احساس عشق و محبت او مانند گواهی است که پس از جنگ و درگیری با دشمن به دل انسان آرامش میدهد و آن عشق و محبت در دل به مکانی امن و استوار تبدیل میشود.
دل سپاه و رعیت بدو گرفت قرار
بدو فتاد امیدجهانیان همگین
هوش مصنوعی: دل و جان انسانها به او آرامش مییابند و امید همه جهانیان به او بسته شده است.
همه سعادت و اقبال روی کرد بدو
ز قدر و مرتبه بر شد به آسمان برین
هوش مصنوعی: تمام خوشبختی و موفقیت به خاطر توجه اوست که باعث شده مقام و مرتبه فرد به آسمان برسد.
خدایگان جهان بر جهانش کرد ملک
یقین خلق گمان شد، گمان خلق یقین
هوش مصنوعی: خدای بزرگ، جهان را تحت سلطه خود درآورده و به آن نظم و ساختار بخشیده است. اما مردم تنها به برداشتها و گمانهای خود بسنده میکنند و این گمانها برای آنها به مانند حقیقت جلوه میکند.
ز روزگارش یاریست وز فلک تأیید
ز کردگارش توفیق وز ملک تمکین
هوش مصنوعی: از روزگارش یاری و مساعدت است و از آسمان تأیید و پشتیبانی وجود دارد. از سوی خداوند توفیق و موفقیت نصیب او میشود و از طرف ملک، اقتدار و قدرت را به دست میآورد.
شه عجم پدر او بدان همی کوشد
که بر کشد سر ایوان اوبه علیین
هوش مصنوعی: پادشاه عجم به خاطر او تلاش میکند تا جایگاهش را بالا ببرد و او را به مقام عالی برساند.
بنام او کند از روم تا بدان سوی زنگ
بدست او دهد از زنگ تا بدان سوی چین
هوش مصنوعی: با نام او، از سرزمین روم تا آن سوی زنگ که تا چین، در دست او قرار میگیرد.
خدای نیز همی حکم کرد ودولت او
همین دلیل نماید بر آنکه هست چنین
هوش مصنوعی: خداوند نیز فرمان داده و قدرت او همین دلیل است که نشان میدهد چیزی چنین وجود دارد.
بهر شمار چنینست ور جز اینستی
بهر دل اندر چونین نباشدی شیرین
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که اگر زندگی و شرایط بر وفق مراد باشد، شیرینی و خوشی را میتوان تجربه کرد. اما اگر وضعیت به گونهای دیگر باشد، نمیتوان در دل شاد و خرسند بود. در واقع، شادی و شیرینی زندگی به شرایط و اوضاع بستگی دارد.
دو چشم سیر نگردد همی ز دیدن او
دل گره زده بگشاید آن گشاده جبین
هوش مصنوعی: دو چشم سیر از دیدن او سیر نمیشود و دل، که در بند غم و تیرگیهاست، با دیدن او آرام میگیرد و آزاد میشود.
اگر چه غمگین مردم بود، چو رویش دید
چوگل بخندد، شادان شودهم اندر حین
هوش مصنوعی: گرچه مردم در دل غم دارند، اما وقتی که در چهرهاش لبخند گل را میبیند، او نیز در همان لحظه شاد میشود.
ببینی آنچه بخواهی چو روی او دیدی
من آزمودم، تو شو بیازماو ببین
هوش مصنوعی: وقتی که چهرهاش را ببینی، میفهمی آنچه را که میخواهی. من این موضوع را امتحان کردهام؛ حالا تو هم امتحان کن و نتیجه را ببین.
ز بهر آنکه ببینند روی خوبش را
زنان بشویان بخشند هر زمان کابین
هوش مصنوعی: برای اینکه زنان بتوانند زیبایی او را ببینند، هر بار مهریهاش را با مهربانی میبخشند.
سزا بودکه بر اقران خویش فخر کند
خطاست این سخن، آن شاه را کجاست قرین
هوش مصنوعی: شایسته است انسان بر دوستان و همتایان خود فخر کند، اما این گفته نادرست است که آن پادشاه، به تنهایی در مقام برتر قرار دارد.
که دیدی از ملکان یک چنو و صد یک او
به خوی خوب وبه عزم درست و رای رزین
هوش مصنوعی: این بیت به بیان ویژگیهای فردی میپردازد که دارای صفات ارزشمندی چون نیکویی، اراده قوی و فکر منطقی است. در واقع، شاعر با اشاره به شخصی خاص، برتریهای او را نسبت به دیگران در زمینههای اخلاقی و فکری مورد ستایش قرار میدهد.
چنو نبیند ملک و چنو نبیند گاه
چنو نبیند تخت و چنونبیند زین
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است کسی پادشاهی و سلطنت را ببیند و نشانی از آن نبیند، یا به مقام و جایگاه رفیع زینی دست نیابد؟
بود ز بخشش، بر گاه، تازه روی چو ماه
بود ز کوشش، برزین، چو آذر برزین
هوش مصنوعی: بر اثر بخشش، موجودی تازه و زیبا مانند ماه به وجود آمده، و بر اثر تلاش، نیرو و قدرتی چون آذر برزین حاصل شده است.
به دل دلیرو ببازو قوی ، به رای بلند
پس آنگه اورا با این بود خدای معین
هوش مصنوعی: دل شجاع و نیرومند را به دست آوردی، سپس با تدبیر و اندیشهات او را یاری کن تا در این مسیر، خداوند راهنمایت باشد.
مخالفی که سکالش کند بکینه او
جهان فسوس کند روز وشب بر آن مسکین
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو دشمنی کند و در دلش کینه تو را داشته باشد، دنیا را بر آن مسکین کشتزار خواهد کرد و شب و روز بر او سخت خواهد گذشت.
چگونه کوشد با آنکه گر مراد کند
بنات نعش کند رای پاکش از پروین
هوش مصنوعی: آن که میخواهد به هدف خود برسد، چگونه میتواند بدون تلاش و کوشش به آن دست یابد؟ لازم است که در مسیر خود، نیایشی خالص و درست داشته باشد، مانند ستارههای درخشان در آسمان.
چنان به رای و به تدبیر بی سلیح سپاه
هزبر و پیل برون آرد از میان عرین
هوش مصنوعی: او به گونهای با تدبیر و عقلانی عمل میکند که میتواند با خیالی راحت و بدون استفاده از سلاح، نیروهای بزرگ و قدرتمند را از دل دشواریها و چالشها بیرون بیاورد.
بقای شاه جهان باد کاین ملک به بقا
ز گنج شاهان آراسته همه غزنین
هوش مصنوعی: امیدوارم شاه جهان همیشه پایدار بماند، چرا که این سرزمین با ثروت پادشاهان تزئین شده و به شکوه غزنین مزین است.
ز گنگ زود بفرمان شاه بستاند
هزار پیل دمان هر یکی چو خصن حصین
هوش مصنوعی: از سرزمین گنگ، به فرمان شاه، هزار فیل به سرعت آماده میشود. هر یک از آنها مانند دژی مستحکم و نیرومند است.
خدا امید پدر را وفا کناد ازو
همه بگویید، ای دوستان من آمین
هوش مصنوعی: خداوند، امید پدر را برآورده کند. از او خواهش میکنم که همه شما دوستان، برای این موضوع دعا کنید و بگویید آمین.