گنجور

شمارهٔ ۱۰۲ - در مدح شمس الکفاة خواجه احمدبن حسن میمندی

سرو ساقی وماه رود نواز
پرده بر بسته در ره شهناز
زخمه رودزن نه پست ونه تیز
زلف ساقی نه کوته ونه دراز
مجلس خوب خسروانی وار
از سخن چین تهی واز غماز
بوستانی ز لاله و سوسن
همچوروی تذرو و سینه باز
دوستانی مساعد و یکدل
که توان گفت پیش ایشان راز
ماهرویی نشانده اندر پیش
خوش زبان و موافق و دمساز
جعد او بر پرند کشتی گیر
زلف اوبر حریرچوگان باز
باده چون گلاب روشن و تلخ
مانده در خم ز گاه آدم باز
از چنین باده و چنین مجلس
هیچ زاهد مرا ندارد باز
ساقیا ساتگینی اندر ده
مطربا رود نرم و خوش بنواز
غزلی خوان چو حله یی که بود
نام صاحب بر او بجای طراز
صاحب سید احمد آنکه ملوک
نام او را همی برند نماز
در جهان هیچ شاه و خسرو نیست
که نه او را به فضل اوست نیاز
کس نبیند فرو شده به نشیب
هر که را خواجه بر کشد به فراز
مهر و کینش مثل دو دربانند
در دولت کنندباز و فراز
بربداندیش او فراز کنند
باز دارند بر موافق باز
به در دولت اندرون نشود
هر که زایشان نیافته ست جواز
گر خلافش بکوه در فکنی
کوه گیرد چو تب گرفته گداز
ماه را گر خلاف او طلبد
مطلب جز به چاه نخشب باز
خدمت او گزین که خدمت او
خویشتن را کند فزون انداز
به در او دو هفته خدمت کن
وز در او بآسمان در یاز
آسمان بر ترست ز ابر بلند
آسمان یافتی بر ابر مناز
آز اگر بر تو غالبست مترس
سوی آن خدمت مبارک تاز
آب آن خدمت شریف کشد
آتش آرزو وآتش آز
هیچ شه را چنین وزیر نبود
مملکت دار و کار ملک طراز
در همه چیزها که بینی هست
خلق را عجز و خواجه را اعجاز
بر شه شرق فرخست به فال
فال او را سعادتست انباز
تا ولایت بدو سپرد ملک
گشت گیتی چو کلبه بزاز
متواتر شده ست نامه فتح
گشته ره پر مرتب و جماز
فتح مکران و در پیش کرمان
ری و قزوین و ساوه و اهواز
ور نکو بنگری براه در است
نامه فتح بصره و شیراز
از پس فتح بصره، فتح یمن
وز پس هردو، فتح شام و حجاز
شاد باش ای وزیر فرخ پی
دل به شادی و خرمی پرداز
دوستان را بیافتی به مراد
سر دشمن بکوفتی به جواز
شکر شاهیت از طراز گذشت
می خور از دست لعبتان طراز
نو بهارست و مطرب ازبر گل
بر کشیده بر آسمان آواز
خوش بود بر نوای بلبل و گل
دل سپردن به رامش و بگماز
خوش خورو خوش زی ای بهار کرم
در مراد و هوای دل بگراز
تو بر این بالش و فکنده خدای
از تو اندر همه جهان آواز
فرخی بنده تو بر در تو
از بساط تو بر کشیده دهاز

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سرو ساقی وماه رود نواز
پرده بر بسته در ره شهناز
هوش مصنوعی: سرو زیبا و دلربا، در کنار ماه که به نرمی آب نوازش می‌کند، پرده‌ای را به خاطر زیبایی‌های شهناز بر افکنده‌اند.
زخمه رودزن نه پست ونه تیز
زلف ساقی نه کوته ونه دراز
هوش مصنوعی: صدای ساز در رودزن نه ملایم است و نه تند، و موهای ساقی نه کوتاه است و نه بلند.
مجلس خوب خسروانی وار
از سخن چین تهی واز غماز
هوش مصنوعی: مجلس باید شبیه محفل‌های خسروانی باشد، خالی از افرادی که از دیگران سخن می‌گویند یا غیبت می‌کنند.
بوستانی ز لاله و سوسن
همچوروی تذرو و سینه باز
هوش مصنوعی: یک باغ پر از لاله و سوسن، مانند چهره‌ی زیبا و سینه‌ی باز طاووس.
دوستانی مساعد و یکدل
که توان گفت پیش ایشان راز
هوش مصنوعی: دوستانی خوب و همفکر که می‌توان با خیال راحت در مورد رازهایمان با آنها صحبت کرد.
ماهرویی نشانده اندر پیش
خوش زبان و موافق و دمساز
هوش مصنوعی: یک چهره زیبا و دلنشین در برابر من نشسته است، با لحن دلپذیر و هم‌دل که بسیار با من هماهنگ است.
جعد او بر پرند کشتی گیر
زلف اوبر حریرچوگان باز
هوش مصنوعی: موهای مجعد او مانند پرهایی است که در جریان باد قرار گرفته‌اند و زلف‌هایش به نرمی حریر به نظر می‌آید، همچون یک بازیکن چغانی که در زمین بازی به نمایش خود ادامه می‌دهد.
باده چون گلاب روشن و تلخ
مانده در خم ز گاه آدم باز
هوش مصنوعی: شراب مانند گلاب، روشن و تلخ است و در ظرفی باقی مانده، به یاد روزهای آدم.
از چنین باده و چنین مجلس
هیچ زاهد مرا ندارد باز
هوش مصنوعی: از این نوع باده و این گونه مجلس، هیچ زاهدی نمی‌تواند مرا به دور کند یا منصرف سازد.
ساقیا ساتگینی اندر ده
مطربا رود نرم و خوش بنواز
هوش مصنوعی: ای ساقی، به من شرابی بده که در اینجا مطرب به نواختن سازهای دلنشین مشغول است. بیا و با نواهای زیبا و ملایم، فضای دل را پر کن.
غزلی خوان چو حله یی که بود
نام صاحب بر او بجای طراز
هوش مصنوعی: وقتی غزلی را می‌خوانی، مانند پارچه‌ای زیبا است که نام صاحب آن بر رویش نقش بسته است.
صاحب سید احمد آنکه ملوک
نام او را همی برند نماز
هوش مصنوعی: سید احمد، کسی است که به او لقب ملوک داده‌اند و در مورد او احترام زیادی وجود دارد. او فردی است که در انجام نماز و عبادت اهمیت ویژه‌ای دارد.
در جهان هیچ شاه و خسرو نیست
که نه او را به فضل اوست نیاز
هوش مصنوعی: در این جهان هیچ شاه و بزرگی وجود ندارد که به نعمت‌ها و فضایل خود نیازمند نباشد.
کس نبیند فرو شده به نشیب
هر که را خواجه بر کشد به فراز
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌بیند کسی را که در دره‌ای افتاده است، مگر آنکه شخصی او را به بلندی بکشد.
مهر و کینش مثل دو دربانند
در دولت کنندباز و فراز
هوش مصنوعی: عشق و دشمنی مانند دو دربان هستند که بر ورود و خروج هیجان‌ها کنترل دارند و در زندگی ما تأثیر می‌گذارند.
بربداندیش او فراز کنند
باز دارند بر موافق باز
هوش مصنوعی: افراد بداندیش را مهار می‌کنند و مانع از پیشرفت آنها می‌شوند، در حالی که در برابر کسانی که با آنها هم‌راستا هستند، به آنها اجازه پیشرفت می‌دهند.
به در دولت اندرون نشود
هر که زایشان نیافته ست جواز
هوش مصنوعی: هر کسی که مجوزی از آن‌ها نگرفته باشد، نمی‌تواند وارد عرصه قدرت و ثروت شود.
گر خلافش بکوه در فکنی
کوه گیرد چو تب گرفته گداز
هوش مصنوعی: اگر در برابر آن عمل خشمگین شوی، مانند کوهی که در آتش می‌سوزد، به سرعت ذوب می‌شود.
ماه را گر خلاف او طلبد
مطلب جز به چاه نخشب باز
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد ماه را به دست آورد، باید بداند که هیچ چیزی جز تلاش واقعی برای رسیدن به آن ممکن نیست. در واقع، هر خواسته‌ای که به طور غیرقانونی یا نادرست دنبال شود، به جایی نخواهد رسید.
خدمت او گزین که خدمت او
خویشتن را کند فزون انداز
هوش مصنوعی: به افرادی که به شما خدمت می‌کنند، اهمیت بدهید و از کنارشان بی‌تفاوت نگذرید؛ زیرا خدمت به آن‌ها باعث می‌شود ارزش و توانایی‌های خودتان افزایش یابد.
به در او دو هفته خدمت کن
وز در او بآسمان در یاز
هوش مصنوعی: دو هفته به در خانه‌اش برو و خدمت کن، سپس از در او به سمت آسمان پرواز کن.
آسمان بر ترست ز ابر بلند
آسمان یافتی بر ابر مناز
هوش مصنوعی: آسمان از ابرهای بلند تر است، بنابراین به خاطر ابرها با آن درگیر نشوید.
آز اگر بر تو غالبست مترس
سوی آن خدمت مبارک تاز
هوش مصنوعی: اگر بر تو ترس غلبه کرده، نگران نباش و به سوی آن خدمت ارزشمند برو.
آب آن خدمت شریف کشد
آتش آرزو وآتش آز
هوش مصنوعی: آب می‌تواند آرزوها و آتش‌های آز را خاموش کند و کمک کند تا انسان به آرامش برسد.
هیچ شه را چنین وزیر نبود
مملکت دار و کار ملک طراز
هوش مصنوعی: هیچ پادشاهی اینچنین وزیری برای اداره مملکت و انجام کارهای دولتی نداشته است.
در همه چیزها که بینی هست
خلق را عجز و خواجه را اعجاز
هوش مصنوعی: در هر چیزی که مشاهده کنی، مردم ناتوانی خود را نشان می‌دهند و در مقابل، بزرگان و صاحب‌نظران توانایی‌های فوق‌العاده‌ای دارند.
بر شه شرق فرخست به فال
فال او را سعادتست انباز
هوش مصنوعی: بر پادشاه سرزمین شرق، شادمان و خوشبخت بخت او را به فال نیک می‌زنند.
تا ولایت بدو سپرد ملک
گشت گیتی چو کلبه بزاز
هوش مصنوعی: تا زمانی که حکومت به او واگذار شد، جهان مانند کلبه یک بازرگان شد.
متواتر شده ست نامه فتح
گشته ره پر مرتب و جماز
هوش مصنوعی: خبر فتح به سرعت در حال پخش شدن است و راه‌ها به شکل منظم و مرتب در حال آماده‌سازی برای ورود به جشن و شادی هستند.
فتح مکران و در پیش کرمان
ری و قزوین و ساوه و اهواز
هوش مصنوعی: پیروزی در مکران و در مسیر شهرهای کرمان، ری، قزوین، ساوه و اهواز.
ور نکو بنگری براه در است
نامه فتح بصره و شیراز
هوش مصنوعی: اگر به درستی بنگری، در این مسیر نامه‌ای وجود دارد که فتح بصره و شیراز را به تصویر می‌کشد.
از پس فتح بصره، فتح یمن
وز پس هردو، فتح شام و حجاز
هوش مصنوعی: پس از آنکه بصره به تصرف درآمد، یمن نیز فتح شد و پس از آن، شام و حجاز نیز به همین ترتیب تسخیر شدند.
شاد باش ای وزیر فرخ پی
دل به شادی و خرمی پرداز
هوش مصنوعی: ای وزیر خوشبخت، خوشحال باش و به شادی و خوشی بپرداز.
دوستان را بیافتی به مراد
سر دشمن بکوفتی به جواز
هوش مصنوعی: اگر دوستان را به هدفی برسانی، می‌توانی به تنهایی به دشمن ضربه بزنی و مجوز این کار را داشته باشی.
شکر شاهیت از طراز گذشت
می خور از دست لعبتان طراز
هوش مصنوعی: عزت و مقام تو فراتر از حد و اندازه‌های معمول است، پس از دست بازیگرانی که در اوج زیبایی و جاذبه هستند، لذت ببر.
نو بهارست و مطرب ازبر گل
بر کشیده بر آسمان آواز
هوش مصنوعی: بهار نو فرا رسیده و نوازنده از روی گل‌ها آواز دلنوازی را به آسمان می‌فرستد.
خوش بود بر نوای بلبل و گل
دل سپردن به رامش و بگماز
هوش مصنوعی: شنیدن صدای دل‌انگیز بلبل و زیبایی گل، بسیار خوشایند است و انسان را به دنیای دل‌نشین موسیقی و آرامش می‌کشاند.
خوش خورو خوش زی ای بهار کرم
در مراد و هوای دل بگراز
هوش مصنوعی: بهار زیبا و خوشبو، از زندگی و لذت‌هایش بهره‌مند باش و به خواسته‌ها و آرزوهای دل خود بپرداز.
تو بر این بالش و فکنده خدای
از تو اندر همه جهان آواز
هوش مصنوعی: تو بر این بالش نشسته‌ای و خداوند صدای تو را در همه جهان پراکنده کرده است.
فرخی بنده تو بر در تو
از بساط تو بر کشیده دهاز
هوش مصنوعی: فرخی در درگاه تو ایستاده و از نعمت‌های تو بهره‌مند شده است.