گنجور

شمارهٔ ۹

گل رویت که ظاهر گشته رنگ یاسمین او را
چه باشد کز می گلرنگ سازی آتشین او را
نمی دانم ز می شد سرخ چون نافرت یا خود
لباس آل پوشاندی بقتل لعل دین او را
مرا هم غنچه دل بشکفد چون آن دهن هر گه
ز خوی شبنم چو بنشیند به گلزار جبین او را
چو عکس صورتت در باده ظاهر گشت نتواند
بدین سان آب ور نگی ساختن نقاش چین او را
به مکنت چون سلیمان است پیر می فروش اینک
ز هر خم عالمی دیگر شده زیر نگین او را
چو اوج رفعتش از آسمان نگذشت ازان معنی
گدا گشتند شاهان همه روی زمین او را
بهارستان گیتی را گلی ایمن کجا یابی
که نبود صرصر باد خزان اندر کمین او را
ازان دور افتد از وی کز برای چاره وصلش
مکان تعیین نماید زاهد خلوت نشین او را
درآمد در خرابات فنا ای دل دگر فانی
ز اهل توبه و تقوی نگویی بعد ازین او را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گل رویت که ظاهر گشته رنگ یاسمین او را
چه باشد کز می گلرنگ سازی آتشین او را
هوش مصنوعی: چهره زیبا و دلنوازت همچون یاسمین است، اما چه چیزی می‌تواند با زیبایی و دلفریبی‌ات مقایسه شود، در حالی که آن زیبایی از شراب گل‌های رنگین می‌جوشد و آتشین و جذاب است؟
نمی دانم ز می شد سرخ چون نافرت یا خود
لباس آل پوشاندی بقتل لعل دین او را
هوش مصنوعی: نمی‌دانم آیا رنگ سرخ شراب به خاطر میوه‌های نارس است یا اینکه خودت با لباس خونی به قتل او پرداخته‌ای.
مرا هم غنچه دل بشکفد چون آن دهن هر گه
ز خوی شبنم چو بنشیند به گلزار جبین او را
هوش مصنوعی: دل من نیز مانند غنچه‌ای باید بشکفد و شکوفا شود، زمانی که قطرات شبنم بر پیشانی او نشسته و در باغ گل حضور دارد.
چو عکس صورتت در باده ظاهر گشت نتواند
بدین سان آب ور نگی ساختن نقاش چین او را
هوش مصنوعی: وقتی که تصویر زیبای تو در شراب نمودار شد، دیگر هیچ کس نمی‌تواند به این زیبایی، آبی را به تصویر بکشد، حتی هنرمند بزرگ چینی.
به مکنت چون سلیمان است پیر می فروش اینک
ز هر خم عالمی دیگر شده زیر نگین او را
هوش مصنوعی: پیر شراب‌فروشی مانند سلیمان ثروتمند است و حالا از هر شاخ وBranch خم، دنیایی دیگر زیر فرمان او قرار گرفته است.
چو اوج رفعتش از آسمان نگذشت ازان معنی
گدا گشتند شاهان همه روی زمین او را
هوش مصنوعی: وقتی که اوج عظمت و بلندی‌اش از آسمان فراتر نرفت، به خاطر همان معنا، همه‌ شاهان روی زمین مانند گدایان به او ارادت کردند.
بهارستان گیتی را گلی ایمن کجا یابی
که نبود صرصر باد خزان اندر کمین او را
هوش مصنوعی: جایی در دنیا که بهار و زیبایی و گل وجود داشته باشد، نمی‌توان پیدا کرد، زیرا همیشه خطر وزش بادهای سرد و خزان در کمین آن است.
ازان دور افتد از وی کز برای چاره وصلش
مکان تعیین نماید زاهد خلوت نشین او را
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر درک عشق و وصال محبوب، در جست‌وجوی راه حلی است، از دوری و جدایی او احساس غم و ناراحتی می‌کند. زاهدی که به تنهایی و گوشه‌نشینی عادت کرده، چنین کسی را درک نمی‌کند.
درآمد در خرابات فنا ای دل دگر فانی
ز اهل توبه و تقوی نگویی بعد ازین او را
هوش مصنوعی: به کشتن دیروز خود در محیطی پر از شهوت و لذت وارد شو ای دل، دیگر از اهل پاکی و توبه حرفی نزن. از این به بعد، او را به یاد نیاور.