گنجور

شمارهٔ ۶۱ - تتبع خواجه

قدم به کلبه‌ام از لطف بیکرانهٔ توست
که بنده بنده تو بود و خانه خانهٔ توست
شب به کوی وی ای دل چه‌ها فتاده که روز
به شهر و کوه و دمن خلق بر فسانهٔ توست
گدایم و تو غنی ای جوان باده‌فروش
زکاتی از همه خم‌ها که در خزانهٔ توست
ز خاک پای تو شد روشنم نظر که مرا
سواد دیده چو گل‌میخ آستانهٔ توست
درآمدی به دلم مست و تیغ ظلم به دست
کنون به هر سوی دل بنگرم نشانهٔ توست
صدای نغمه‌ات ای مطرب اوفتاد به دیر
که پای‌کوبی رندان ازان ترانهٔ توست
ز هر مراد که دورند بیدلان ای چرخ
چون بنگرند به یک حیله یا بهانهٔ توست
به عشق مغبچگان تا فتادی ای فانی
سرود راه فنا نغمه مغانهٔ توست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قدم به کلبه‌ام از لطف بیکرانهٔ توست
که بنده بنده تو بود و خانه خانهٔ توست
هوش مصنوعی: به خاطر محبت بی‌پایانت، به کلبه‌ام قدم می‌گذارم؛ چرا که من بنده تو هستم و این خانه نیز خانه تو محسوب می‌شود.
شب به کوی وی ای دل چه‌ها فتاده که روز
به شهر و کوه و دمن خلق بر فسانهٔ توست
هوش مصنوعی: شب در کوی محبوب، چه حادثه‌هایی رخ داده است که در روز، مردم شهر و کوه و دمن بر سر زبان‌ها، فقط صحبت از تو می‌کنند.
گدایم و تو غنی ای جوان باده‌فروش
زکاتی از همه خم‌ها که در خزانهٔ توست
هوش مصنوعی: من در مقام یک گدا هستم و تو جوان ثروتمند باده‌فروش. از تمام شراب‌ها و خزانه‌ای که داری، چیزی به من ببخش.
ز خاک پای تو شد روشنم نظر که مرا
سواد دیده چو گل‌میخ آستانهٔ توست
دیده من از خاک پای تو بینا گشت زیرا مردم چشم من، گُل‌میخ آستانه توست. (گُل‌میخ‌: میخ سر پهن آهنی و یا چوبی.   آستانه‌: قسمت پایین چهارچوب در)
درآمدی به دلم مست و تیغ ظلم به دست
کنون به هر سوی دل بنگرم نشانهٔ توست
هوش مصنوعی: دل من پر از شوق و شادی است و در دستان ظلمت و سختی قرار دارد. هر کجا که نگاه می‌کنم، نشانه‌ای از تو را می‌بینم.
صدای نغمه‌ات ای مطرب اوفتاد به دیر
که پای‌کوبی رندان ازان ترانهٔ توست
هوش مصنوعی: ای مطرب، صدای نغمه‌های تو در دیر پیچید و رندان بر اساس آن ترانه، پایکوبی می‌کنند.
ز هر مراد که دورند بیدلان ای چرخ
چون بنگرند به یک حیله یا بهانهٔ توست
هوش مصنوعی: هر چه آرزوها دور و بعید به نظر می‌رسند، ولی ای چرخ، وقتی بیدلان به تو نگاه می‌کنند، می‌بینند که برای رسیدن به آن‌ها تنها به یک ترفند یا بهانه نیاز است.
به عشق مغبچگان تا فتادی ای فانی
سرود راه فنا نغمه مغانهٔ توست
ای فانی! از روزی که گرفتار عشق مغبچگان گشته‌ای سرود راه فنا، نغمه مغانه تو گشته‌است. (راه‌: اصطلاح موسیقی)