شمارهٔ ۵۶ - مخترع
ساقیا می ده که از هشیاریم دیوانگی است
میکند مجنون و ما را از تهی پیمانگی است
عاقبت بیگانه اند این آشنایان خرم آن
کش طریق آشنایان جهان بیگانگی است
مرد آن نبود که آرد چار زن را در نکاح
کز زن و زن سیرتان بستن نظر مردانگی است
ای دل ار ویران شدی از جور دوران غم مخور
زانکه اندر راه عشق آبادی از ویرانگی است
هست زهد و عافیت افسانه وزین هم خوشم
گه بکوی عشق در رسواییم افسانگی است
عرش پروازند رندان همایونفر ز عشق
شیخ در خلوت فرو رفته چو مرغ خانگی است
خلق روشن چشم ازان شمع شبستان وصال
در گداز و سوز ما را منصب پروانگی است
مست در کوی او فتادم کرده ترک خانمان
در میان راه خواب سگ ز بیکاشانگی است
فانی آنانی که در عالم به هیچی قانعند
نیست از عجز و زبونی بلکه از فرزانگی است
شمارهٔ ۵۵ - تتبع خواجه: ز بس که مستی عشقم ز شرح بیرون استشمارهٔ ۵۷ - تتبع خواجه: جفا و جور توام بر دل است و لطف عنایت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساقیا می ده که از هشیاریم دیوانگی است
میکند مجنون و ما را از تهی پیمانگی است
هوش مصنوعی: ای ساقی، به ما شراب بده؛ زیرا وقتی که ما هشیاریم، دیوانگی را تجربه میکنیم. این بیپیمانی و بیقراریم در وجود ما تأثیر دارد.
عاقبت بیگانه اند این آشنایان خرم آن
کش طریق آشنایان جهان بیگانگی است
هوش مصنوعی: در نهایت، این دوستانی که به نظر آشنا میآیند، واقعی نیستند و در واقع بیگانهاند. تنها کسی که در مسیر ارتباط با دیگران قرار دارد، فرد خوشبختی است که از جهان بیگانگی دوری میکند.
مرد آن نبود که آرد چار زن را در نکاح
کز زن و زن سیرتان بستن نظر مردانگی است
هوش مصنوعی: مرد واقعی کسی نیست که بتواند چهار زن را به همسری بگیرد، بلکه مردانگی در این است که بتواند با یک زن به طور عمیق و معنوی رابطه برقرار کند و او را به خوبی درک کند.
ای دل ار ویران شدی از جور دوران غم مخور
زانکه اندر راه عشق آبادی از ویرانگی است
هوش مصنوعی: ای دل، اگر از سختیهای زندگی ویران شدهای، ناراحت نباش. زیرا در مسیر عشق، حتی ویرانی میتواند به مکانهای آباد و زیبا منجر شود.
هست زهد و عافیت افسانه وزین هم خوشم
گه بکوی عشق در رسواییم افسانگی است
هوش مصنوعی: عزت و پارسایی تنها داستانی است، و من هم گاهی در کوچه عشق خوشحالم که افسانهای از رسواییام.
عرش پروازند رندان همایونفر ز عشق
شیخ در خلوت فرو رفته چو مرغ خانگی است
هوش مصنوعی: افراد آزاداندیش و خوشنام به عشق و محبت چنان اوج میگیرند که گویی در عرش آسمان پرواز میکنند. اما در عوض، شیخ و عابدان در دل تنهایی خود، مانند مرغی خانگی در قفس محبوس شدهاند.
خلق روشن چشم ازان شمع شبستان وصال
در گداز و سوز ما را منصب پروانگی است
هوش مصنوعی: مردم با چشمان روشن و برافروخته از شمعی در فضای عاشقانه به شدت تحت تأثیر قرار گرفتهاند و در حال سوختن و ذوب شدن هستند. این احساسات و وضعیت ما را به مقام و جایگاهی شبیه پروانهها میرساند که به شمع جذب میشوند.
مست در کوی او فتادم کرده ترک خانمان
در میان راه خواب سگ ز بیکاشانگی است
هوش مصنوعی: در کوی محبوبش به حالت مستی افتادم و از درد ترک کردن خانه خود در وسط راه به خواب رفتهام، زیرا احساس بیکسی میکنم.
فانی آنانی که در عالم به هیچی قانعند
نیست از عجز و زبونی بلکه از فرزانگی است
هوش مصنوعی: افرادی که در زندگی به چیزهای کم و بیارزش راضی هستند، تنها از ناتوانی و ضعف نیستند، بلکه این انتخاب نشاندهندهی حکمت و درک بالای آنهاست.