شمارهٔ ۴۰
دل چو آید از فروغ برق آن عارض به تاب
سوی خورشید آورد رو چون به سایه ز آفتاب
دل چو در گلشن فتاد از کوی او شد مضطرب
بر زمین خشک ز آنسان کوفتد ماهی ز آب
از خیال طره وی می طپم در بیخودی
چون کسی کز خواب آشفته جهد هر دم ز خواب
جانب هر کس کنی تعجیل الا سوی من
گرچه باشد عمر را با هر کسی یکسان شتاب
پاره کن دل را که نقش آن عذار آید برون
گل کشاده به بود گر غنچه باشد در نقاب
حلقه های زلفت از عارض همی تابند سر
مثل اهل کفر کز ایمان نمایند اجتناب
قطره خوی بر لبت بیش آردم در دل طرب
مزج آب آری فزون سازد نشاط اندر شراب
ساقی از جام لبالب زایلم کن هوش از آنک
به که هم مست خراب افتم درین دیر خراب
گر همی خواهی که هر دم معنی ای رو آردت
فانیا از خاک پای اهل معنی رو متاب
شمارهٔ ۳۹ - در طور خواجه: بهر عمر جاودان شد هر که را چیزی سببشمارهٔ ۴۱ - مخترع: ساقیا باده چو ریزی به قدح بهر طرب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل چو آید از فروغ برق آن عارض به تاب
سوی خورشید آورد رو چون به سایه ز آفتاب
هوش مصنوعی: وقتی دل از زیبایی چهره معشوق روشن میشود، به سوی خورشید هدایت میشود و مانند سایهای از تابش آفتاب دور میشود.
دل چو در گلشن فتاد از کوی او شد مضطرب
بر زمین خشک ز آنسان کوفتد ماهی ز آب
هوش مصنوعی: وقتی دل در باغی از زیباییها میافتد و به دلتنگی دچار میشود، همچنان که ماهی از آب خارج میشود و بر زمین خشک میکوبد، دل انسان نیز به شدت مضطرب و آشفته میشود.
از خیال طره وی می طپم در بیخودی
چون کسی کز خواب آشفته جهد هر دم ز خواب
هوش مصنوعی: من از خیال زیبایی او به شدت در حال هیجان و شوریدگی هستم، مانند کسی که از خواب بیدار شده و بیوقفه تلاش میکند تا از خواب آشفتهاش خارج شود.
جانب هر کس کنی تعجیل الا سوی من
گرچه باشد عمر را با هر کسی یکسان شتاب
هوش مصنوعی: به هر کسی که توجه کنی و برایش عجله کنی، جز من، این را بدان که عمر همه یکسان است و شتاب در کارها بیمورد است.
پاره کن دل را که نقش آن عذار آید برون
گل کشاده به بود گر غنچه باشد در نقاب
هوش مصنوعی: دل را پاره کن تا چهرهی زیبای تو نمایان شود. اگرچه گلها باز شدهاند و درخشاناند، ولی اگر غنچه هنوز در پوشش باشد، زیباییاش نمیدرخشد.
حلقه های زلفت از عارض همی تابند سر
مثل اهل کفر کز ایمان نمایند اجتناب
هوش مصنوعی: در این بیت به زیبایی و جذابیت موهای شخصی اشاره شده است که مانند حلقههایی به صورتش میپیچند. این تصویر از زیبایی به نوعی به افراد کافر اشاره میکند؛ کسانی که به جای ایمان، از زیباییها دوری میگذینند و از آن دوری میکنند.
قطره خوی بر لبت بیش آردم در دل طرب
مزج آب آری فزون سازد نشاط اندر شراب
هوش مصنوعی: من شادی و شوق را در دل دارم و میخواهم که قطرهای از وجودم بر لبهایت بیفزایم. این قطره میتواند شادی را بیشتر کند و نشاط را در شراب بیشتر نماید.
ساقی از جام لبالب زایلم کن هوش از آنک
به که هم مست خراب افتم درین دیر خراب
هوش مصنوعی: ای ساقی، با جام پر شراب من را مست کن، زیرا که بهتر از این نیست که در این خانقاه خراب ویران شوم و گیج و سرمست به خواب بروم.
گر همی خواهی که هر دم معنی ای رو آردت
فانیا از خاک پای اهل معنی رو متاب
هوش مصنوعی: اگر میخواهی هر لحظه معنایی تازه به تو نشان دهد، به دنبال اهل معنویت باش و از خاک پای آنان دور نشو.