شمارهٔ ۲۹ - تتبع میر سهیلی
دل کز غمت آرام نباشد برم او را
تا چند بکویت برم و آورم او را
زاغی که کند گاه جنون میل نشستن
بر فرق بود طعمه ز زخم سرم او را
خواهم که گرانی برم از کوی تو گرچه
از سایه گران تر نبود پیکرم او را
شد لیلی و مجنون ز میان چون نه پسندم
در عشق من اینرا به صفا دلبرم او را
نبود حد آنم که کنم دعوی پابوس
اینم نه بس ای عشق که خاک درم او را
جسم تو خسم شد بسرا پرده آن گل
ای باده نرانی ز حریم حرم او را
آمد ز پی درد سفالم سگ او لیک
دیوانه کند نگهتی از ساغرم او را
گر شیخ ریایی شمرد دانه تسبیح
من بین که چو فانی به جوی نشمرم او را
شمارهٔ ۲۸ - مخترع: بعد عمری کافکند گردون به کوی او مراشمارهٔ ۳۰ - تتبع میر: وه که در وقت گلم زان گل رخسار جدا
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل کز غمت آرام نباشد برم او را
تا چند بکویت برم و آورم او را
هوش مصنوعی: دل من به خاطر غم تو آرام ندارد، من او را تا چه زمانی میتوانم به سوی تو ببرم و بازگردانم.
زاغی که کند گاه جنون میل نشستن
بر فرق بود طعمه ز زخم سرم او را
هوش مصنوعی: زاغی که در حال جنون از دیوانگی بر روی سرم مینشیند، طعمهای برای زخم سر من شده است.
خواهم که گرانی برم از کوی تو گرچه
از سایه گران تر نبود پیکرم او را
هوش مصنوعی: میخواهم از کوی تو دور شوم، حتی اگر حس کنم این کار برایم سنگینتر از خود سایهام باشد.
شد لیلی و مجنون ز میان چون نه پسندم
در عشق من اینرا به صفا دلبرم او را
هوش مصنوعی: لیلی و مجنون از هم فاصله گرفتهاند، اما من عاشق خودم را دوست دارم و او را به صفا میشناسم.
نبود حد آنم که کنم دعوی پابوس
اینم نه بس ای عشق که خاک درم او را
هوش مصنوعی: عشق من آنقدر بزرگ و عمیق است که نمیتوانم ادعا کنم که فقط بندهاش هستم. این تنها بخشی از وجود من است، زیرا من مانند خاک پای او هستم.
جسم تو خسم شد بسرا پرده آن گل
ای باده نرانی ز حریم حرم او را
هوش مصنوعی: بدن تو در مقابل زیبایی آن گل محو و سرگشته شده است، ای کسی که باده را به دست میگیری، از حریم محبوب او دور نشو.
آمد ز پی درد سفالم سگ او لیک
دیوانه کند نگهتی از ساغرم او را
هوش مصنوعی: سگ او به دنبال دردی که داشت، به سمت من آمد، اما با یک نگاه دیوانهوار به ساغرم، او را مدهوش کرد.
گر شیخ ریایی شمرد دانه تسبیح
من بین که چو فانی به جوی نشمرم او را
هوش مصنوعی: اگر روحانی به نیت خود، دانههای تسبیح مرا بشمارد، توجه کن که من در این دنیا به چیز فانی و زودگذر بها نمیدهم.