گنجور

شمارهٔ ۱۶ - تتبع مخدومی جامی

منکه دارم از مژه بر دیده چندین خار را
جمله در چشمم نروبم گر در خمار را
میفروش از لطف بنماید حریفان چاره چیست
بهر می وجه کم و مخموری بسیار را
چرخ پر انجم شود از مکر شیخ اندر سماع
چون بپوشد بخیه کرده فرقه پندار را
ترک دین و زهد چون فرمودیم ای مغبچه
باز کن خشت خم و بگشا گره زنار را
دور ساغر را غنیمت دان که نقاش ازل
کرده مبهم سر این نه گردش پرگار را
در خرابات مغان رندان دریا دل دهند
از پی یک جرعه می این گنبد زر کار را
عمر ضایع شد به لا یعنی پی آخر نفس
یک نفس هم صرفه می‌کن بهر استغفار را
چون من آلوده جویم چونکه بگشادند باز
بر رخ پاکان عالم پرده اسرار را
فانیا راه فنا نتوان به پندار و خودی
قطع این ره بایدت بفکن ز خود این بار را!

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منکه دارم از مژه بر دیده چندین خار را
جمله در چشمم نروبم گر در خمار را
هوش مصنوعی: من که حالا از مژه‌ام بر دیده‌ام خارهای بسیاری دارم، حتی اگر در حال مستی هم باشم، آنها را نخواهیم چید.
میفروش از لطف بنماید حریفان چاره چیست
بهر می وجه کم و مخموری بسیار را
هوش مصنوعی: میفروش از سر لطف به دوستانش نشان می‌دهد، حالا چه باید کرد؟ چون برای لذت از شراب، به خاطر کمبود و کمیابی آن، باید به دور از مستی بسیار فکر کرد.
چرخ پر انجم شود از مکر شیخ اندر سماع
چون بپوشد بخیه کرده فرقه پندار را
هوش مصنوعی: چرخ فلکی (اجرام آسمانی) بر اثر ترفندهای شیخ در حال حرکت است و زمانی که فرقه‌ای که به نظر می‌رسد حقیقت‌جو هستند، به پرده‌ای می‌افتند که با دوخت و دوز پوشیده شده است.
ترک دین و زهد چون فرمودیم ای مغبچه
باز کن خشت خم و بگشا گره زنار را
هوش مصنوعی: وقتی که از دین و زهد دست کشیدیم، ای محبوب، حالا بیا و زانوی درد و غم را باز کن و گره دور کمر را باز کن.
دور ساغر را غنیمت دان که نقاش ازل
کرده مبهم سر این نه گردش پرگار را
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که زندگی و زیبایی‌ها را غنیمت بشماری، زیرا هنر سرنوشت به گونه‌ای است که از اسرار آن، کاملاً آگاه نیستیم و درک ما از دنیای اطراف، همیشه ناقص و مبهم است.
در خرابات مغان رندان دریا دل دهند
از پی یک جرعه می این گنبد زر کار را
هوش مصنوعی: در میخانه‌های پرهیاهو، دل‌سوزان دریایی، برای به دست آوردن یک جرعه شراب، به دل این گنبد زرین - که نماد قدرت و سلطنت است - توجهی نمی‌کنند.
عمر ضایع شد به لا یعنی پی آخر نفس
یک نفس هم صرفه می‌کن بهر استغفار را
هوش مصنوعی: عمر ما بیهوده گذشت و وقت را بی‌فایده سپری کردیم. حالا که به پایان عمر نزدیک می‌شویم، باید هر لحظه را برای طلب بخشش الهی صرف کنیم.
چون من آلوده جویم چونکه بگشادند باز
بر رخ پاکان عالم پرده اسرار را
هوش مصنوعی: وقتی من خود را آلوده می‌بینم، چون پرده اسرار از روی چهره‌ی پاکان عالم برداشته شد.
فانیا راه فنا نتوان به پندار و خودی
قطع این ره بایدت بفکن ز خود این بار را!
هوش مصنوعی: برای دست‌یابی به فنا و پایان خود، نمی‌توان به خیال و اندیشه تکیه کرد. باید با رهایی از خود و ego، این بار سنگین را به دوش کشید.