شمارهٔ ۱۵ - تتبع مخدومی
بیروی تو شد تیره از اشک مرا شبها
روشن نشود شبها بیماه ز کوکبها
از تیرگی هجرت شد روز و شبم یکسان
کز شب سیهم روز است وز روز سیه شبها
عشاق که از هجرت کردند تهی قالب
باز از لب جانبخشت جان رفت به قالبها
بیقدر تو در بستان هر شاخ که پربرگ است
ماریست مرا کز وی آویخته عقربها
یک قطره می ای ساقی بس کرد میم لیکن
زان می که ترا گردد آلوده به آن لبها
من مست شراب ای دل زهاد و غم کوثر
دوری بودم زیشان از دوری مشربها
در دیر مغان فانی یک جام خورد اکنون
یک جام دگر خواهد با ناله یاربها
شمارهٔ ۱۴ - تتبع حضرت مخدومی: ای از بهار حسن تو بر چهرهام گلزارهاشمارهٔ ۱۶ - تتبع مخدومی جامی: منکه دارم از مژه بر دیده چندین خار را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیروی تو شد تیره از اشک مرا شبها
روشن نشود شبها بیماه ز کوکبها
هوش مصنوعی: در غیاب تو، شبها برایم تاریک و غمگین شده است و دیگر نمیتوانم شبها را با روشنایی ماه و ستارهها سر کنم.
از تیرگی هجرت شد روز و شبم یکسان
کز شب سیهم روز است وز روز سیه شبها
هوش مصنوعی: به خاطر دوری و جدایی، روز و شب من به یک اندازه تیره و تار شده است. در شبهای سیاه، روز به سیاهی میگذرد و در روزهای تیره، شبها چنین میگذرد.
عشاق که از هجرت کردند تهی قالب
باز از لب جانبخشت جان رفت به قالبها
هوش مصنوعی: عاشقانی که از سفر دور شدهاند، وقتی به وضعیتی خالی و بیحالت میرسند، روحشان از لب جانبخش جدا شده و به شکلهای مختلف وارد میشود.
بیقدر تو در بستان هر شاخ که پربرگ است
ماریست مرا کز وی آویخته عقربها
هوش مصنوعی: در هر باغی که سرسبز و پربرگ است، موجودی خطرناک وجود دارد که برای من دردسرساز شده است.
یک قطره می ای ساقی بس کرد میم لیکن
زان می که ترا گردد آلوده به آن لبها
هوش مصنوعی: ساقی، یک قطره از آن شراب کافی است، اما آن می که تو به لبهای آلودهات میزنی، نباید با این می یکی شود.
من مست شراب ای دل زهاد و غم کوثر
دوری بودم زیشان از دوری مشربها
هوش مصنوعی: من از نوشیدن شراب آنچنان مست و شاداب هستم که دیگر زاهدان و غم دوری از کوثر بر من تاثیر نمیگذارد و از دوری از مشربها، دور هستم.
در دیر مغان فانی یک جام خورد اکنون
یک جام دگر خواهد با ناله یاربها
هوش مصنوعی: در میخانه، لحظهای از نوشیدن جامی گذشت و اکنون به دنبال جام دیگری است، در حالی که با ناله و زاری از خداوند کمک میخواهد.