شمارهٔ ۱۲ - تتبع مخدومی جامی
از تغار می چنان نوشم شراب ناب را
کبر نتواند ز دریا آنچنان برد آب را
در جفا دارد قرار آن چشم و در بیداد خواب
زانکه بردند از دل و چشمم قرار و خواب را
تا قیامت شام تنهایی بود در دیده خواب
یک صبوحی مغتنم دان صحبت احباب را
گر وفا ز اهل زمان یابی شراب لعل نوش
زانکه هرگز کس ندید این گوهر نایاب را
ایکه گویی در جوانی باده نوش اینک به بین
مست در دیر مغان افتاده شیخ و شاب را
کشته ای آن چشم خونریزم که بهر قصد دین
کرده جا در عین مستی گوشه محراب را
از در اهل جهان جستن مراد از فقر نیست
وصل خواهی فانیا مسدود کن این باب را
شمارهٔ ۱۱ - تتبع امیر خسرو در طور خواجه حافظ: کی به چشم آرم لباس و مسند شاهانه راشمارهٔ ۱۳ - تتبع مخدومی نورا: سوزیام ، تا برفروزی رویِ آتشناک را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از تغار می چنان نوشم شراب ناب را
کبر نتواند ز دریا آنچنان برد آب را
هوش مصنوعی: از ظرفی به قدری شراب ناب مینوشم که هیچ بادی نمیتواند به آن اندازه، آب را از دریا بیرون بکشد.
در جفا دارد قرار آن چشم و در بیداد خواب
زانکه بردند از دل و چشمم قرار و خواب را
هوش مصنوعی: چشمم در سختی و ظلم زندگی آرامش ندارد و خوابیدهایم چون کسی که آرامش و خوابش را از دست داده باشد. این به خاطر آن است که به دل و چشمم آسایش را گرفتهاند.
تا قیامت شام تنهایی بود در دیده خواب
یک صبوحی مغتنم دان صحبت احباب را
هوش مصنوعی: تا روز قیامت، شبهای تنهایی در چشمم باقی میماند. یک دورهمی صبحگاهی را ارزشمند بدان و از صحبت با دوستان نهایت بهره را ببر.
گر وفا ز اهل زمان یابی شراب لعل نوش
زانکه هرگز کس ندید این گوهر نایاب را
هوش مصنوعی: اگر از وفا و صداقت اهل زمانه چیزی پیدا کنی، شراب خوشرنگی بنوش، زیرا که هیچ کس هرگز این گوهر نایاب را ندیده است.
ایکه گویی در جوانی باده نوش اینک به بین
مست در دیر مغان افتاده شیخ و شاب را
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف فردی میپردازد که در جوانی مشغول نوشیدن شراب و لذت بردن از زندگی بوده است. حالا او را میبینیم که در حال مستی و سرمستی در مکانی مذهبی، جایی که معمولاً انتظار میرود انسانها جدی و متین باشند، ظاهر شده است. این تصویر نشاندهنده تضاد بین جنبههای گوناگون زندگی و تغییراتی است که در طول زمان رخ میدهد.
کشته ای آن چشم خونریزم که بهر قصد دین
کرده جا در عین مستی گوشه محراب را
هوش مصنوعی: چشمی که به خاطر هدف دین در حال مستی اشک میریزد، مرا به شدت متاثر کرده و از پای درمیآورد.
از در اهل جهان جستن مراد از فقر نیست
وصل خواهی فانیا مسدود کن این باب را
هوش مصنوعی: برای رسیدن به حقیقت و وصل، نباید به ظاهر دنیا توجه کرد و فقر را هدف قرار داد. اگر به دنبال اتحاد با معشوق هستی، از دنیا و مظاهر آن چشم بپوش و این در را ببند.