گنجور

شمارهٔ ۵

جانان نکند هرگز، هرگز نکند جانان
شادان دل ما یکدم، یکدم دل ما شادان
هجرش چو کشد ما را، ما را چو کشد هجرش
صد جان بدهد وصلش، وصلش بدهد صد جان
دردم چو بود از پی، از پی چو بود دردم
درمان هم از او خواهم، خواهم هم از او درمان
زرین شد ازو بستان، بستان شد ازو زرین
زینسان نبود یاری، یاری نبود زینسان

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جانان نکند هرگز، هرگز نکند جانان
شادان دل ما یکدم، یکدم دل ما شادان
هوش مصنوعی: عزیز من هیچ‌گاه دل شاد ما را شاد نمی‌کند، او هرگز به این کار راضی نخواهد شد.
هجرش چو کشد ما را، ما را چو کشد هجرش
صد جان بدهد وصلش، وصلش بدهد صد جان
هوش مصنوعی: اگر دوری او ما را بکشاند، ما نیز به خاطر دوریش جان‌های زیادی خواهیم داد. وقتی به وصالش برسیم، آن وصال هم به اندازه‌ای ارزشمند است که حاضر به فدای جان‌های بسیاری خواهیم بود.
دردم چو بود از پی، از پی چو بود دردم
درمان هم از او خواهم، خواهم هم از او درمان
هوش مصنوعی: وقتی درد و رنج من وجود دارد، باید در پی آن باشم. و اگر در پی آن هستم، به دنبال درمان هم خواهم بود. پس درمان را نیز از همان جا می‌طلبم که درد خود را احساس می‌کنم.
زرین شد ازو بستان، بستان شد ازو زرین
زینسان نبود یاری، یاری نبود زینسان
هوش مصنوعی: باغ به خاطر او طلاپیکر شده و او به خاطر باغ ارزشمند شده است. همچنان که دوستی وجود ندارد، دوستی هم به این خاطر نیست.