شمارهٔ ۳
جانا به جز غم تو دلم را هوس مباد
جز تو کسم ز جور تو فریادرس مباد
هر جا که آیم و روم از ناز ساز وصل
جز لشکر فراق توام پیش و پس مباد
اکنون که نیست همدم دردم وصال تو
جز محنت فراق توام همنفس مباد
گفتی که تا ز نزد تو دورم چگونهای
دور از تو آنچنان که منم هیچکس مباد
باری چو نیست روزی من بنده وصل تو
چونین که هست روزی هر خار و خس مباد
در شیوه فراق جز اندیشه غمت
از گردش فلک، فلکی را هوس مباد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانا به جز غم تو دلم را هوس مباد
جز تو کسم ز جور تو فریادرس مباد
هوش مصنوعی: عزیزم، به جز غم تو، هیچ چیز دیگری دل مرا نمیخواهد. جز تو، هیچکس نمیتواند از درد و رنجی که به من میزنی، کمکم کند.
هر جا که آیم و روم از ناز ساز وصل
جز لشکر فراق توام پیش و پس مباد
هوش مصنوعی: هر جا که بروم یا بیایم، جز عشق و زیبایی تو، نه چیزی به چشمانم میآید و نه کسی دلم را شاد میکند. در واقع، فقط بیتو غم و جدایی برایم باقی میماند.
اکنون که نیست همدم دردم وصال تو
جز محنت فراق توام همنفس مباد
هوش مصنوعی: اکنون که همدمی ندارم و درد فراق تو را تحمل میکنم، ای کاش هیچ کوئی همدردی در این رنج وجود نداشته باشد.
گفتی که تا ز نزد تو دورم چگونهای
دور از تو آنچنان که منم هیچکس مباد
هوش مصنوعی: وقتی گفتی که از تو دورم، چگونه میتوانم دور از تو باشم؟ من از آن دوری احساس تنهایی میکنم، آنچنان که هیچ کس دیگری نباشد.
باری چو نیست روزی من بنده وصل تو
چونین که هست روزی هر خار و خس مباد
هوش مصنوعی: اگر روزی من به وصال تو دست نیابد، پس آرزو دارم که روزی هر خار و علفی نیز به این حال دچار نشود.
در شیوه فراق جز اندیشه غمت
از گردش فلک، فلکی را هوس مباد
هوش مصنوعی: در زمان جدایی، تنها فکر غم تو در ذهن من میگردد و نباید کسی به خیال آن فراق بیفتد.