شمارهٔ ۲۸ - از امهات قصاید فلکی
ای از تو نام گوهر شاهان برآمده
اعدات یکسر از سر و سامان برآمده
از مهر خاتم تو به اعجاز در جهان
آوازه نگین سلیمان برآمده
در نامه کفایت و روزی و نام و ننگ
نام عنایت تو ز عنوان برآمده
از سعد طالعت بس چندین هزار سال
آوازه سعادت کیوان برآمده
خصم تو جاودانه به احزان فرو شده
اسم تو در زمانه به احسان برآمده
در جستن تو ملک بدانسان که جوید آب
بی توشه تشنه ز بیابان برآمده
فضل و سخا و صدق و وفا را و حلم را
در دولت تو نام به دیوان برآمده
از بهر خوردن جگر دشمنان تو
طفلان چرخ را همه دندان برآمده
آن خصم را که دید کمان تو جفت تیر
دیده ز سر به دیدن پیمان برآمده
رخش بدخش رنگ تر اسم بروز جنگ
از خون خصم لعل بدخشان برآمده
از بس که دادست تو در و گهر به باد
باد از نهاد قلزم و عمان برآمده
ای از پدر یتیم فرو مانده و بتو
کام جهان و نام نیاکان برآمده
دیدید که در ممالک بیرون چه کام راند
کیخسرو یتیم به توران برآمده
نامت برآمده به شبیخون برای دین
نام دگر شهان به شبستان برآمده
هر جا که هست طایفه شرک را طواف
از طوف مرکبان تو طوفان برآمده
تو مصطفی جلالی و اینک به دور تو
کافر فرو شدست و مسلمان برآمده
نهصد هزار خانه که اندر دیار تو
بانگ بلال و یارب سلمان برآمده
با کفر در پناهت و با شرک در رهت
اسلام چیره گشته و ایمان برآمده
در بزم جام باده به تأثیر دست تو
لاله ز یخ به فصل زمستان برآمده
هر کو ز خوان دانش تو یافت لقمه
از خاطرش نتایج لقمان برآمده
از طبع من به قوت و تمکین مدح تو
نظمی چنین به غایت امکان برآمده
وز بهر سنت شعرا مطلع غزل
از مقطع مدیح بدینسان برآمده
شمارهٔ ۲۷ - مطلع ثانی: خدبنا میزد چه رویست آنچنان آراستهشمارهٔ ۲۹ - مطلع ثانی: ای دل به عشق روی تو از جان برآمده
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای از تو نام گوهر شاهان برآمده
اعدات یکسر از سر و سامان برآمده
هوش مصنوعی: ای کسی که نام تو باعث افتخار و ارزش شاهان شده، همهی صفات و ویژگیها از سر و سامان تو سرچشمه گرفته است.
از مهر خاتم تو به اعجاز در جهان
آوازه نگین سلیمان برآمده
هوش مصنوعی: از محبت و سرشت تو، در جهان صدای خاصی پخش شده که مانند انگشتری است که به سلیمان نسبت داده میشود.
در نامه کفایت و روزی و نام و ننگ
نام عنایت تو ز عنوان برآمده
هوش مصنوعی: در نامهات، بهاندازه کافی از روزی و نام و ننگ صحبت شده و همه اینها از لطف و توجه تو به وجود آمده است.
از سعد طالعت بس چندین هزار سال
آوازه سعادت کیوان برآمده
هوش مصنوعی: سالهاست که نام خوشبختی کیوان (ساتurn) در گوشها طنینانداز شده و بر سر زبانهاست.
خصم تو جاودانه به احزان فرو شده
اسم تو در زمانه به احسان برآمده
هوش مصنوعی: دشمن تو همیشه در اندوه و غم است، اما نام تو در دنیا با نیکی و خوبی شناخته میشود.
در جستن تو ملک بدانسان که جوید آب
بی توشه تشنه ز بیابان برآمده
هوش مصنوعی: به دنبال تو هستم مانند کسی که در بیابان عطش دارد و بدون آب میگردد.
فضل و سخا و صدق و وفا را و حلم را
در دولت تو نام به دیوان برآمده
هوش مصنوعی: در دوران حکومت تو، ارزشهای پسندیدهای چون کرم، صداقت، وفاداری و بردباری به اندازهای مورد توجه قرار گرفتهاند که نامشان در دفتر افتخارات ثبت شده است.
از بهر خوردن جگر دشمنان تو
طفلان چرخ را همه دندان برآمده
هوش مصنوعی: به خاطر لذت بردن از بهترین چیزها، دشمنان تو حتی نوزادان آسمان هم برای تو آماده میشوند و همه به نوعی برای رویارویی با چالشها و سختیها آمادهاند.
آن خصم را که دید کمان تو جفت تیر
دیده ز سر به دیدن پیمان برآمده
هوش مصنوعی: وقتی آن دشمن کمان تو را دید که تیرش به هدف نشسته، از سر پیمان شکنی به ظاهری خوشحال و مطمئن آمد.
رخش بدخش رنگ تر اسم بروز جنگ
از خون خصم لعل بدخشان برآمده
هوش مصنوعی: رنگ چهرهی رخش به خوبی نمایان است و نشانههایی از جنگ و نبرد، با خون دشمن، مانند سنگهای قیمتی بدخشان به نظر میرسد.
از بس که دادست تو در و گهر به باد
باد از نهاد قلزم و عمان برآمده
هوش مصنوعی: از بس که تو ثروت و زیور را بیپروا خرج کردهای، دریا و عمان هم از سرِ ناتوانی به خود آمدهاند.
ای از پدر یتیم فرو مانده و بتو
کام جهان و نام نیاکان برآمده
هوش مصنوعی: ای کسی که از پدر یتیم ماندهای، اما تو با ظرفیت و تلاش خود، به جهانی پر از موفقیت و نام نیک دست یافتهای.
دیدید که در ممالک بیرون چه کام راند
کیخسرو یتیم به توران برآمده
هوش مصنوعی: دیدید که در سرزمینهای دور چه کارهایی را کیخسرو، یتیم، در سرزمین توران انجام داد؟
نامت برآمده به شبیخون برای دین
نام دگر شهان به شبستان برآمده
هوش مصنوعی: نام تو مانند یک حمله ناگهانی در راستای دین به وجود آمده است، و نام دیگر پادشاهان نیز در شبهای تاریک درخشان شده است.
هر جا که هست طایفه شرک را طواف
از طوف مرکبان تو طوفان برآمده
هوش مصنوعی: هر جا که گروهی از مشرکان حضور دارند، طوفان ناشی از اطراف تو برپا شده است.
تو مصطفی جلالی و اینک به دور تو
کافر فرو شدست و مسلمان برآمده
هوش مصنوعی: تو در اوج عظمت و جلالی و اکنون اطراف تو کسانی هستند که ایمان آوردهاند و در عین حال برخی دیگر در نادانی و کفر به سر میبرند.
نهصد هزار خانه که اندر دیار تو
بانگ بلال و یارب سلمان برآمده
هوش مصنوعی: نهصد هزار خانه در سرزمین تو، صدای اذان بلال و ناله سلمان بلند شده است.
با کفر در پناهت و با شرک در رهت
اسلام چیره گشته و ایمان برآمده
هوش مصنوعی: با کفر در پناه تو و با شرک در مسیر تو، اسلام برتری یافته و ایمان ظهور کرده است.
در بزم جام باده به تأثیر دست تو
لاله ز یخ به فصل زمستان برآمده
هوش مصنوعی: در مهمانی، بادهای که در دست توست، به گونهای مؤثر است که گل لاله از یخهای زمستانی سر برآورده است.
هر کو ز خوان دانش تو یافت لقمه
از خاطرش نتایج لقمان برآمده
هوش مصنوعی: هر کسی که از سفره علم و دانش تو بهرهمند شود، در ذهنش نتایج و دانستههای لقمان، حکیم بزرگ، تجلی پیدا میکند.
از طبع من به قوت و تمکین مدح تو
نظمی چنین به غایت امکان برآمده
هوش مصنوعی: به خاطر قدرت و تسلطی که دارم، توانستهام چنین مدحی از تو را به بهترین شکل ممکن نظم و ترتیب دهم.
وز بهر سنت شعرا مطلع غزل
از مقطع مدیح بدینسان برآمده
هوش مصنوعی: به خاطر سنت شاعران، شروع غزل از پایان تعریف و مدح به این شکل شکل گرفته است.