شمارهٔ ۲۷ - مطلع ثانی
خدبنا میزد چه رویست آنچنان آراسته
وز خیال طلعتش میدان جان آراسته
از لب چون لاله و رخسار چون گلبرگ او
لاله زار و طبع و گلزار روان آراسته
از خیالش نقش جان هر نقشبند آموخته
وز جمالش باغ دل چون پرنیان آراسته
روزگار از روی او و رأی من در عشق او
هم بهار و هم خزان در یک مکان آراسته
کرده بر خود دلبران را دعوت پیغمبری
وز دو رخ صدگونه برهان بیان آراسته
از پی معجز نمودن شکل رخسار و لبش
لاله دربار و لعل در فشان آراسته
چشمه حیوان ز ظلماتست و او بر آفتاب
چشمه ز آن خوشتر از کوچک دهان آراسته
در حجاب سایه آرایش ندارد آفتاب
وآفتاب او به مشکین سایبان آراسته
کارگاه حسن ازو چون بارگاه سلطنت
از سنان خسرو سلطان نشان آراسته
بندگان از خدمت تو نام و نان اندوخته
چاکران از نعمت تو خان و مان آراسته
تا بود جرم سپهر این بارگاه افراخته
با تو چون بوم بهشت این خاندان آراسته
لشگرت روی زمین پیموده و قلب تو را
پشت و پهلو از هزاران پهلوان آراسته
تا کواکب در قران با هم قرین گردند، باد
ملک تو صاحب قران با صد قران آراسته
آستان بوسیده گردون بارگاهت را و بخت
آستین بر بسته و این آستان آراسته
شمارهٔ ۲۶ - در مدح منوچهر بن فریدون شروانشاه: خان و خیل چرخ را شه خیل و خان آراستهشمارهٔ ۲۸ - از امهات قصاید فلکی: ای از تو نام گوهر شاهان برآمده
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خدبنا میزد چه رویست آنچنان آراسته
وز خیال طلعتش میدان جان آراسته
هوش مصنوعی: سخن از زیبایی چهرهای است که به قدری جذاب و دلرباست که هر نگاهی را به خود جلب میکند و تصویر آن در دل و جان آدمی نقش میبندد.
از لب چون لاله و رخسار چون گلبرگ او
لاله زار و طبع و گلزار روان آراسته
هوش مصنوعی: چهرهاش مانند گل و لبهایش همچون لاله است. وجودش شبیه به باغی پر از گلها و طبعش دلنشین و زیباست.
از خیالش نقش جان هر نقشبند آموخته
وز جمالش باغ دل چون پرنیان آراسته
هوش مصنوعی: از تصور او، هر هنرمند نقشی از جانش را یاد گرفته و زیبایی او باغ دل را مانند پارچهای نرم و زیبا تزئین کرده است.
روزگار از روی او و رأی من در عشق او
هم بهار و هم خزان در یک مکان آراسته
هوش مصنوعی: روزگار به خاطر وجود او و نظر من در عشق او، هم بهاری دلچسب و هم خیانتی تلخ را در یک مکان فراهم کرده است.
کرده بر خود دلبران را دعوت پیغمبری
وز دو رخ صدگونه برهان بیان آراسته
هوش مصنوعی: دلبران را به پیامبری دعوت کرده و با دو چهره، صدها نوع دلیل و برهان زیبا را بیان کرده است.
از پی معجز نمودن شکل رخسار و لبش
لاله دربار و لعل در فشان آراسته
هوش مصنوعی: به دنبال نشان دادن زیبایی و جذابیت چهره و لبهایش، همانند لالهای در باغ و دانههای لعل که درخشان و زیبا هستند، تلاش میکند.
چشمه حیوان ز ظلماتست و او بر آفتاب
چشمه ز آن خوشتر از کوچک دهان آراسته
هوش مصنوعی: چشمه حیوان از تاریکیها به وجود آمده و او در نور خورشید جلوهای زیباتر دارد از کوچک بودن دهانی که به زیبایی آراسته شده است.
در حجاب سایه آرایش ندارد آفتاب
وآفتاب او به مشکین سایبان آراسته
هوش مصنوعی: آفتاب در زیر سایه زیبایی ندارد و سایهای که بر آفتاب افتاده، به مانند عطر مشک تزئین شده است.
کارگاه حسن ازو چون بارگاه سلطنت
از سنان خسرو سلطان نشان آراسته
هوش مصنوعی: کارگاه حسن به زیبایی و ارزشمندی مانند بارگاه یک پادشاه است که با دقت و هنرمندی تزئین شده است.
بندگان از خدمت تو نام و نان اندوخته
چاکران از نعمت تو خان و مان آراسته
هوش مصنوعی: بندگان به خاطر خدمت به تو، نام و روزی جمع کردهاند و خدمتگزارانت به لطف تو خانه و زندگی خود را آراستهاند.
تا بود جرم سپهر این بارگاه افراخته
با تو چون بوم بهشت این خاندان آراسته
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان این عالم برپاست، مانند بهشت، این خانواده درخشان و آراسته خواهد بود.
لشگرت روی زمین پیموده و قلب تو را
پشت و پهلو از هزاران پهلوان آراسته
هوش مصنوعی: شما با جدیت بر روی زمین کار کردهاید و روح شما به زیبایی و قدرتی شبیه هزاران جنگجو آراسته شده است.
تا کواکب در قران با هم قرین گردند، باد
ملک تو صاحب قران با صد قران آراسته
هوش مصنوعی: به این معناست که وقتی ستارهها در آسمان با هم هماهنگ شوند، قدرت و مقام تو با زیبایی و شکوهی زیاد به اوج میرسد.
آستان بوسیده گردون بارگاهت را و بخت
آستین بر بسته و این آستان آراسته
هوش مصنوعی: به زمین بوسه میزنم و به گاهوارهات احترام میگذارم، و در حالی که بخت و اقبال را در آستینهایم پنهان کردهام، این مکان را نیز با زیبایی تزیین کردهام.