شمارهٔ ۷ - بندهٔ همت او باش فغانی که ز جود
بندهٔ همت او باش فغانی که ز جود
هرچه گوید همه را بخشد و منت ننهد
یا نگوید که به سائل بدهم صد درهم
یا چو آرد به زبان جهد کند تا بدهد
شمارهٔ ۶ - دوش بگرفت محتسب مستم: دوش بگرفت محتسب مستمشمارهٔ ۸ - صاحب کرمی که مرگ زر دید: صاحب کرمی که مرگ زر دید
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بندهٔ همت او باش فغانی که ز جود
هرچه گوید همه را بخشد و منت ننهد
هوش مصنوعی: به کوشش و اراده او، خدمتگزار باش ای فغانی، چون او از بخشش خود هرچه بگوید، به همه عطا میکند و از کسی شکرگزاری نمیطلبد.
یا نگوید که به سائل بدهم صد درهم
یا چو آرد به زبان جهد کند تا بدهد
هوش مصنوعی: شاید نگویند که آیا باید به درخواستکننده صد درهم بدهم یا وقتی که به زبان بیفتد، سعی کند که من را متقاعد کند تا این پول را بدهم.