شمارهٔ ۸۴
مجنون راه عشقم و دل هادی منست
منشور عاشقی خط آزادی منست
آن آتشی که کوه نیاورد تاب آن
شبها چراغ و روز گل وادی منست
مجنون کجاست تا گله ی دل کنم که او
همدرد کهنه ی عدم آبادی منست
عشقم کند ز جای اگر بیستون شوم
ویران دلی که در پی آبادی منست
من خود چنین خرابم و دشمن گمان برد
کاین بیخودی ز غایت استادی منست
در رنج و راحتم دل از اندیشه دور نیست
بیچاره مبتلای غم و شادی منست
آهت بلند باد فغانی که این چراغ
در منزل ستاره و شان هادی منست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مجنون راه عشقم و دل هادی منست
منشور عاشقی خط آزادی منست
هوش مصنوعی: مجنون نمایانگر مسیر عشق من است و دل من راهنمایی میکند. عشق برای من به مانند یک راهنماست که به من آزادی میدهد.
آن آتشی که کوه نیاورد تاب آن
شبها چراغ و روز گل وادی منست
هوش مصنوعی: آن آتشی که باعث شد کوه تاب نیاورد، همان آتش است که در شبها چراغ میشود و در روز به گلهای وادی من جان میبخشد.
مجنون کجاست تا گله ی دل کنم که او
همدرد کهنه ی عدم آبادی منست
هوش مصنوعی: مجنون کجاست تا از دل پر درد خود بگویم؛ او همواره با من همدرد بوده و در دوران خالی و بیسرانجام زندگیام شریک است.
عشقم کند ز جای اگر بیستون شوم
ویران دلی که در پی آبادی منست
هوش مصنوعی: اگر عشق من از جا کنده شود، حتی اگر بیستون هم ویران شود، دل کسی که به فکر آبادانی من است، خراب خواهد شد.
من خود چنین خرابم و دشمن گمان برد
کاین بیخودی ز غایت استادی منست
هوش مصنوعی: من خودم در حالتی از افلاس و بدحالی به سر میبرم، اما دشمنانم فکر میکنند که این بیدردی و بیخیالی من ناشی از مهارت و استادی بالای من است.
در رنج و راحتم دل از اندیشه دور نیست
بیچاره مبتلای غم و شادی منست
هوش مصنوعی: در سختی و راحتی، قلبم همیشه درگیر فکر است. من به راستی گرفتار غم و شادی هستم.
آهت بلند باد فغانی که این چراغ
در منزل ستاره و شان هادی منست
هوش مصنوعی: یادت بلند و فریادت سرفراز باشد، چرا که این نور در خانهام، نشانه و راهنمای من است.

بابافغانی