شمارهٔ ۷۸
چشمت ز حال ما چو نظر باز می گرفت
این شیوه کاشکی هم از آغاز می گرفت
دل از بهانه ی تو زبون شد، چنین بود
چون یا نکته دان سخن ساز می گرفت
فریاد کس نمی شنوی ور نه آه من
می شد چنان بلند که آواز می گرفت
عشقت نهان نماند و ملامت شدم دریغ
آن صبر کو که پرده به صد راز می گرفت
بسیار پشت دست گزید از خیال خام
آن کو ندیده سبب ترا گاز می گرفت
چون آبگینه در دل عاشق شکست خورد
جامی که با تو خانه برانداز می گرفت
نه تلخ باده یی تو فغانی که آن حریف
شکر ز دست غیر به صد ناز می گرفت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشمت ز حال ما چو نظر باز می گرفت
این شیوه کاشکی هم از آغاز می گرفت
هوش مصنوعی: اگر چشمان تو به حال ما نگاهی میانداخت، ای کاش این روش را از ابتدا در پیش میگرفتی.
دل از بهانه ی تو زبون شد، چنین بود
چون یا نکته دان سخن ساز می گرفت
هوش مصنوعی: دل به خاطر یاد تو نرم و vulnerable شده است، و این گونه است که وقتی کسی با فهم و دانایی صحبت میکند، دل را بیشتر به خود جلب میکند.
فریاد کس نمی شنوی ور نه آه من
می شد چنان بلند که آواز می گرفت
هوش مصنوعی: اگر کسی فریادهایم را میشنید، آه من به قدری بلند میشد که همه آن را میشنیدند.
عشقت نهان نماند و ملامت شدم دریغ
آن صبر کو که پرده به صد راز می گرفت
هوش مصنوعی: عشق تو پنهان نماند و من مورد سرزنش قرار گرفتم. افسوس که آن صبوری کجا رفت که به اندازه صد راز مرا پوشانده بود.
بسیار پشت دست گزید از خیال خام
آن کو ندیده سبب ترا گاز می گرفت
هوش مصنوعی: کسی که به دلیل خیال باطل و ناپختهی خود، مرتکب اشتباه میشود، همیشه باید پشیمان و افسوسخور باشد. او بدون این که اصل ماجرا را درک کرده باشد، به دیگران آسیب میزند.
چون آبگینه در دل عاشق شکست خورد
جامی که با تو خانه برانداز می گرفت
هوش مصنوعی: وقتی دل عاشق همچون شیشه شکست، او جامی را برداشت که میتوانست همه چیز را تحت تأثیر قرار دهد و تغییر بدهد.
نه تلخ باده یی تو فغانی که آن حریف
شکر ز دست غیر به صد ناز می گرفت
هوش مصنوعی: این بیت میگوید که تویی که با نوشیدن باده تلخ و فغان زدن، خوشحال نمیشوی؛ زیرا آن شخصی که میتوانسته شیرینی زندگی را بیابد، به جای تو آن لذت را از دست دیگری با ناز و کرشمه میگیرد.

بابافغانی