شمارهٔ ۷
ای زابروی تو هر سو فتنه در محرابها
فتنه را از چشم جادوی تو در سر خوابها
عارضت آبست و لب آب دگر از تاب می
من چنین لب تشنه، وه چون بگذرم زین آبها
نگسلم زان جعد مشکین گرچه در چنگ بلا
دارم از دست غمت در رشتهٔ جان تابها
مطربان بزم عشقت را زسوز عاشقان
گشته آتش باز بر رگهای جان مضرابها
در حریم دل برای سجدهٔ ابروی تو
بستهام هر گوشه از خون جگر محرابها
پیش آن لبهای میگون دیده را از اشک سرخ
سر به سر بر خار مژگان بسته شد عنابها
در نمیگیرد فسونم با لبت از هیچ باب
در وفا هر چند میگویم سخن از بابها
ای مه خرگهنشین شبها فغانی در خیال
صحبتی بس گرم دارد با تو در مهتابها
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.