گنجور

شمارهٔ ۷

ای زابروی تو هر سو فتنه در محراب‌ها
فتنه را از چشم جادوی تو در سر خواب‌ها
عارضت آبست و لب آب دگر از تاب می
من چنین لب تشنه، وه چون بگذرم زین آب‌ها
نگسلم زان جعد مشکین گرچه در چنگ بلا
دارم از دست غمت در رشتهٔ جان تاب‌ها
مطربان بزم عشقت را زسوز عاشقان
گشته آتش باز بر رگ‌های جان مضراب‌ها
در حریم دل برای سجدهٔ ابروی تو
بسته‌ام هر گوشه از خون جگر محراب‌ها
پیش آن لب‌های میگون دیده را از اشک سرخ
سر به سر بر خار مژگان بسته شد عناب‌ها
در نمی‌گیرد فسونم با لبت از هیچ باب
در وفا هر چند می‌گویم سخن از باب‌ها
ای مه خرگه‌نشین شب‌ها فغانی در خیال
صحبتی بس گرم دارد با تو در مهتاب‌ها

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای زابروی تو هر سو فتنه در محراب‌ها
فتنه را از چشم جادوی تو در سر خواب‌ها
هوش مصنوعی: عزیز من، با ابروهای زیبایت در هر گوشه همه جا آشوب است. زیبایی تو به قدری جادویی است که حتی در خواب‌ها هم آثارش را می‌توان دید.
عارضت آبست و لب آب دگر از تاب می
من چنین لب تشنه، وه چون بگذرم زین آب‌ها
هوش مصنوعی: ای دل، تو در حالت بلندی قرار داری و در کنار آب به سر می‌بری. ولی من، به خاطر شوق و اشتیاقی که نسبت به شراب دارم، لب تشنه‌ام و وقتی از این آب‌ها بگذرم، چه حالی به من دست خواهد داد.
نگسلم زان جعد مشکین گرچه در چنگ بلا
دارم از دست غمت در رشتهٔ جان تاب‌ها
هوش مصنوعی: هرگز از زیبایی‌های تو جدا نخواهم شد، هرچند که در شرایط سختی به سر می‌برم و غم تو چنان به جانم چنگ انداخته که نمی‌توانم راحتی داشته باشم.
مطربان بزم عشقت را زسوز عاشقان
گشته آتش باز بر رگ‌های جان مضراب‌ها
هوش مصنوعی: خوانندگان جشن عشق تو به خاطر درد و سوز عاشقان، آتش را بر رگ‌های جان نواخته‌اند.
در حریم دل برای سجدهٔ ابروی تو
بسته‌ام هر گوشه از خون جگر محراب‌ها
هوش مصنوعی: در فضای دل خود به خاطر زیبایی ابروی تو، جاهایی را که به خاطر رنج و درد دل خونینم وجود دارد، مانند محراب‌هایی برای عبادت فراهم کرده‌ام.
پیش آن لب‌های میگون دیده را از اشک سرخ
سر به سر بر خار مژگان بسته شد عناب‌ها
هوش مصنوعی: در برابر آن لب‌های خوش‌رنگ و زیبا، چشمانم از شدت گریه با اشک‌های قرمز بر سر مژه‌هایم به خواب رفته‌اند و مانند انگورهای رسیده، می‌روند.
در نمی‌گیرد فسونم با لبت از هیچ باب
در وفا هر چند می‌گویم سخن از باب‌ها
هوش مصنوعی: هرچند که من از طرق مختلف در مورد وفا و صداقت با تو صحبت می‌کنم، اما این جادوگری و فریبندگی من نتوانسته تأثیری بر تو بگذارد و ارتباط ما را بهتر کند.
ای مه خرگه‌نشین شب‌ها فغانی در خیال
صحبتی بس گرم دارد با تو در مهتاب‌ها
هوش مصنوعی: ای ماه، که در آسمان شب‌ها در کنار تو نشسته‌ام، فریاد و ناله‌ای در خیال دارم که در شب‌های ماه روشن، گفتگوهای بسیار دل‌نشینی با تو می‌کنم.