گنجور

شمارهٔ ۶

ای تو را بر سرو و گل در جلوه پنهان رازها
سرو را در سایهٔ قد تو در سر نازها
بس که می‌خوانند د‌‌ل‌ها را به کویت هر نفس
بلبلان را در گلستان‌ها گرفت آوازها
تا چرا دم زد ز رعنایی به دور حسن تو
گل به ناخن می‌کند از روی چون زر گازها
جانم از تن می‌پرد هر دم ز شوق روی تو
بر سر آتش بود پروانه را پروازها
گلشن کوی تو را از لطف و احسان باره‌‌یست
بر گرفتاران دل هر گوشه سنگ اندازها
در تماشای مه رویت فغانی را چو شمع
بر زبان آتشین شب‌ها گره شد رازها

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای تو را بر سرو و گل در جلوه پنهان رازها
سرو را در سایهٔ قد تو در سر نازها
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و جذابیت شخصی می‌پردازد که در میان گل‌ها و درختان سرو در حال خودنمایی است. به نوعی، این زیبایی رازآلود و دلربا است و شادابی طبیعت را تحت تأثیر قرار داده است. زیبایی فرد در سایه قد و قامت او نمایانگر لطافت و ظرافتی است که در دل طبیعت نیز وجود دارد.
بس که می‌خوانند د‌‌ل‌ها را به کویت هر نفس
بلبلان را در گلستان‌ها گرفت آوازها
هوش مصنوعی: دل‌ها به قدری به کوی عشق می‌تپند و نغمه سر می‌دهند که بلبل‌ها در باغ‌ها، آوازهایشان را به زیبایی و شادی می‌خوانند.
تا چرا دم زد ز رعنایی به دور حسن تو
گل به ناخن می‌کند از روی چون زر گازها
هوش مصنوعی: زمانی که از زیبایی‌های تو سخن می‌گویند، مانند گلی که در کنار محبوبی می‌روید، همواره تأثیر و جذابیتی دارد که نمی‌توان از آن چشم‌پوشی کرد. زیبایی تو به قدری درخشان است که حتی در جزئیات نیز نمایان می‌شود و دل‌ها را مجذوب می‌کند.
جانم از تن می‌پرد هر دم ز شوق روی تو
بر سر آتش بود پروانه را پروازها
هوش مصنوعی: هر لحظه جانم از زنده بودن می‌رود، چون شوق دیدار تو در من شعله‌ور است، مانند پروانه‌ای که در آتش می‌رقصد و پرواز می‌کند.
گلشن کوی تو را از لطف و احسان باره‌‌یست
بر گرفتاران دل هر گوشه سنگ اندازها
هوش مصنوعی: باغی که در محله تو وجود دارد، با لطف و محبت توست که بر دل‌های گرفتار در هر گوشه، مانند سنگی سنگین می‌افتد.
در تماشای مه رویت فغانی را چو شمع
بر زبان آتشین شب‌ها گره شد رازها
هوش مصنوعی: در هنگام تماشا و زیبایی چهره‌ات، سخنان و رازهایی مانند شمعی که در شب‌های آتشین می‌سوزد، بر زبانم جاری می‌شود.