شمارهٔ ۵
تازگیی که شد ز می آن رخ همچو لاله را
تازه کند به یک نفس داغ هزارساله را
کشتهٔ دیرساله را زنده کند به جرعهای
چاشنیی که میدهد می ز لبت پیاله را
پیش تو سرو و لاله را جلوهٔ نازکی رسد
خیز و به عشوه حلقه کن بر گل تر کلاله را
هر قدمی که مینهی روز شکار بر زمین
سرمهٔ ناز میکشد گرد رهت غزاله را
تا ز خط بنفشهگون فتنهٔ انجمن شدی
ماه دوهفته گرد رخ دایره بست هاله را
بس که چو ابر در چمن شب همه شب گریستم
بر گل و سبزه صبحدم جلوه گریست ژاله را
خون هزار بیزبان در دل و دیده شد گره
غنچه بدین شکفتگی گو مگشا رساله را
مرغ چمن به عشوه دل کرده به خون خود سجل
گل به کرشمهٔ نهان شُسته عیان قباله را
بر شکنی چو بنگری سوز فغانی حزین
آه اگر امتحان کند در پِیَت آه و ناله را
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تازگیی که شد ز می آن رخ همچو لاله را
تازه کند به یک نفس داغ هزارساله را
هوش مصنوعی: وقتی که بوی جدید شراب از چهرهاش به مشام میرسد، میتواند به سرعت احساسات شدیدی را زنده کند، مانند اینکه درد و داغی که سالها در دل بوده، در یک لحظه دوباره حس شود.
کشتهٔ دیرساله را زنده کند به جرعهای
چاشنیی که میدهد می ز لبت پیاله را
هوش مصنوعی: یک جرعهای از نوشیدنی تو میتواند جان دوبارهای به کسی که سالهاست بیجان شده بدهد، مانند چاشنیای که به پیالهٔ شراب تو اضافه میکند.
پیش تو سرو و لاله را جلوهٔ نازکی رسد
خیز و به عشوه حلقه کن بر گل تر کلاله را
هوش مصنوعی: در حضور تو، زیبایی گلها و درختان به لطف ناز و محبت تو بیشتر نمایان میشود. برخیز و با جذبه و ناز بر روی گلهای تازه، تزیینی زیبا و دلنشین قرار بده.
هر قدمی که مینهی روز شکار بر زمین
سرمهٔ ناز میکشد گرد رهت غزاله را
هوش مصنوعی: هر گامی که برمیداری، در روز شکار، زیبایی و ظرافتی چون سرمه در گرد راهت جلوهگری میکند و گوزن را مجذوب میسازد.
تا ز خط بنفشهگون فتنهٔ انجمن شدی
ماه دوهفته گرد رخ دایره بست هاله را
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی و جذابیت تو مانند خطی از گل بنفشه در میان مردم جلوهگری کرد، چهرهات مانند ماهی که دو هفته در آسمان است، دور خود هالهای از نور را به وجود آورد.
بس که چو ابر در چمن شب همه شب گریستم
بر گل و سبزه صبحدم جلوه گریست ژاله را
هوش مصنوعی: به خاطر غم و اندوهم مانند ابر در شب، همواره اشک میریزم بر روی گلها و چمنها. اما در صبح، شبنم به زیبایی بر روی آنها میدرخشد.
خون هزار بیزبان در دل و دیده شد گره
غنچه بدین شکفتگی گو مگشا رساله را
هوش مصنوعی: در دل و چشمان انسان، درد و رنج بسیاری از بیصداها وجود دارد. با این حال، این زیبایی و شکفتگی گلی را که میبینی، نتوانید به زبان بیاوری و آن را توضیح بدهی.
مرغ چمن به عشوه دل کرده به خون خود سجل
گل به کرشمهٔ نهان شُسته عیان قباله را
هوش مصنوعی: پرندهی چمن با زبانی شیطنتآمیز دل را به درد آورد و با خون خود یادگاری از گل را نشانهگذاری کرد، در حالی که با ناز و کرشمهای پنهانی، نشان و سندی را آشکار ساخت.
بر شکنی چو بنگری سوز فغانی حزین
آه اگر امتحان کند در پِیَت آه و ناله را
هوش مصنوعی: اگر به درد و اندوهی که در دل دارم توجه کنی، متوجه خواهی شد که این سوز و نالههای غمانگیز اگر به امتحان بگذاری، زنجیرهای از آه و فغان را به دنبال خواهد داشت.