گنجور

شمارهٔ ۴

به ترانهٔ ندیمان نتوان ربود ما را
چو بود غم تو در دل ز طرب چه سود ما را
بنما رخ و هماندان که نماند کس به عالم
چه کسیم ما که باشد عدم و وجود ما را
به نوید آب حیوان دل مرده بازمانَد
تو ز عمر و حسن برخور که هوس غنود ما را
مشکن عیار عاشق به قیاس فهم دشمن
بدو نیک ما چه داند که نیازمود ما را
به نظارهٔ تو دود از دل عاشقان برآمد
چو سپند سوخت اکنون چه غم از حسود ما را
سر فتنه داشت امشب خود ما رقیب و رندی
به شراب و ساقی کس طمعی نبود ما را
چو نوای نی فغانی دم جان گداز دارد
که در آتش محبت فگند چو عود ما را

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به ترانهٔ ندیمان نتوان ربود ما را
چو بود غم تو در دل ز طرب چه سود ما را
هوش مصنوعی: ما را نمی‌توان با ترانه‌های دوستان شاد کرد، چون وقتی غم تو در دل ماست، شادی چه فایده‌ای دارد؟
بنما رخ و هماندان که نماند کس به عالم
چه کسیم ما که باشد عدم و وجود ما را
هوش مصنوعی: با نشان دادن چهره و چنان که هستی، نشان بده که در این دنیا هیچ‌کس نمی‌ماند. ما چه هستیم که وجود و عدم ما چه ارتباطی دارد.
به نوید آب حیوان دل مرده بازمانَد
تو ز عمر و حسن برخور که هوس غنود ما را
هوش مصنوعی: به امید زندگی دوباره، دل مرده آدمی زنده می‌شود. از عمر و زیبایی بهره‌مند شو، زیرا میل و آرزوی ما همچنان وجود دارد.
مشکن عیار عاشق به قیاس فهم دشمن
بدو نیک ما چه داند که نیازمود ما را
هوش مصنوعی: عاشق را با سنجش درک دشمن قضاوت نکنید، زیرا او از نیازهای ما آگاه نیست و نمی‌تواند ما را بشناسد.
به نظارهٔ تو دود از دل عاشقان برآمد
چو سپند سوخت اکنون چه غم از حسود ما را
هوش مصنوعی: دود از دل عاشقان به خاطر دیدن تو بلند شد، همانطور که وقتی سپند می‌سوزد، افسوس از حسودان برای ما چه اهمیتی ندارد.
سر فتنه داشت امشب خود ما رقیب و رندی
به شراب و ساقی کس طمعی نبود ما را
هوش مصنوعی: امشب در میان فتنه‌ها، خود ما رقیب و بازیگر هستیم و هیچ‌کس در مورد شراب و ساقی به ما امیدی ندارد.
چو نوای نی فغانی دم جان گداز دارد
که در آتش محبت فگند چو عود ما را
هوش مصنوعی: صدای نی مانند فغانی است که جان را به درد می‌آورد و در آتش عشق می‌سوزاند و حالتی شبیه به عود دارد.