گنجور

شمارهٔ ۶۴

گل گل رخت ز دیده ی نمناک من شکفت
گلزار حسنت از نظر پاک من شکفت
خون می چکد ز داغ دل لاله در چمن
گویا همین دم از جگر چاک من شکفت
هر گل که نقشبند جمال تو نقش بست
در جویبار دیده ی نمناک من شکفت
بر روزگار کشته ی هجر تو خون گریست
هر لاله یی که صبحدم از خاک من شکفت
رویش که نوگلیست فغانی ز باغ حسن
بهر جلای دیده ی ادراک من شکفت

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گل گل رخت ز دیده ی نمناک من شکفت
گلزار حسنت از نظر پاک من شکفت
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو مانند گلی در چشمان من شکفته است و زیبایی تو مانند باغی سرسبز در نظر پاک من رشد کرده است.
خون می چکد ز داغ دل لاله در چمن
گویا همین دم از جگر چاک من شکفت
هوش مصنوعی: خون به خاطر درد و رنج دل لاله در باستان، در چمن در حال چکیدن است و به نظر می‌رسد که همین حالا از زخم‌ها و احساسات درونی من، گل می‌زند.
هر گل که نقشبند جمال تو نقش بست
در جویبار دیده ی نمناک من شکفت
هوش مصنوعی: هر گلی که زیبایی تو را در خود نشان داد، در چشمانم که پر از اشک و راز است، شکوفا شد.
بر روزگار کشته ی هجر تو خون گریست
هر لاله یی که صبحدم از خاک من شکفت
هوش مصنوعی: هر لاله‌ای که در صبحگاه از خاک من روییده، به خاطر دوری تو اشک ریخته و بر روزگار من به شدت افسوس می‌خورد.
رویش که نوگلیست فغانی ز باغ حسن
بهر جلای دیده ی ادراک من شکفت
هوش مصنوعی: روی تو مانند گل تازه‌ای است که به خاطر زیبایی‌اش در باغ حسن می‌تابد و باعث روشنی و روشنگری درک و مشاهده من می‌شود.