گنجور

شمارهٔ ۵۸

من از سوز جگر دارم دل و جان در خطر امشب
بخواهم سوخت زین آتش که دارم در جگر امشب
برا از قید تن ای جان اگر آسودگی خواهی
تو هم این جامه ی ناموس را در بر بدر امشب
سزد گر بر چراغ هستی خود دامن افشانم
که شمع طلعت آن ماه دارم در نظر امشب
سر جان باختن دارم به پایش همچو پروانه
ز مجلس ای رقیب این شمع را بیرون مبر امشب
نمی آید برون اینک فغانی از سر کویش
همانا از جهان دیگرش شد آبخور امشب

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من از سوز جگر دارم دل و جان در خطر امشب
بخواهم سوخت زین آتش که دارم در جگر امشب
هوش مصنوعی: من به خاطر درد درونم، احساس خطر می‌کنم و امشب تصمیم دارم از این آتش درون که در دل دارم، بسوزم.
برا از قید تن ای جان اگر آسودگی خواهی
تو هم این جامه ی ناموس را در بر بدر امشب
هوش مصنوعی: ای جان، اگر آرزوی آرامش داری، از قید و بند بدن رها شو و امشب این پوشش حیا را کنار بگذار.
سزد گر بر چراغ هستی خود دامن افشانم
که شمع طلعت آن ماه دارم در نظر امشب
هوش مصنوعی: اگر بر چراغ زندگی‌ام دامن افشانم، هیچ اشکالی ندارد، زیرا امشب در نظرم نور شمع چهره آن ماه زیباست.
سر جان باختن دارم به پایش همچو پروانه
ز مجلس ای رقیب این شمع را بیرون مبر امشب
هوش مصنوعی: من تمام وجودم را برای او فدای عشقش می‌کنم، مانند پروانه‌ای که به دور شمع می‌چرخد. ای رقیب، امشب این شمع را از جمع ما دور نکن.
نمی آید برون اینک فغانی از سر کویش
همانا از جهان دیگرش شد آبخور امشب
هوش مصنوعی: این شب صدایی از سوی کوی محبوب به گوش نمی‌رسد، زیرا او در جهانی دیگر مشغول است و به نوعی در حال نوشیدن از سرزمین دیگری است.